1 ایقد تو سرو جویبار چشمم دندان تو در آبدار چشمم
2 گر با تو کنم بیخودیی خرده مگیر من مست خراب آن خمار چشمم
1 سردار جهان خواجه که آئینش سخاست بحریست کفش که موج آن جمله عطاست
2 من تشنه لب از ساحل آن گشتم باز این نیز هم از طالع شوریده ماست
1 شادانکه دلش بغور کاری بیناد وین قاعده غیر بختیاری ننهاد
2 بر گلبن آرزو چو نشکفت گلی تا در پی آن زمانه خاری ننهاد
1 ای کرده در آفاق روان جود توصیت وافکنده در افاق جهان جود توصیت
2 در عهد تو هر کجا جهد برق امید چون رعد بر آرد پی آن جود توصیت
1 از سبزه چو گل خورد گکی چند نمود بلبل بهزار صوت و الحانش ستود
2 زان پس که بباد رفت و برگیش نبود کس نام گل از زبان بلبل نشنود
1 خرم دل آنک بر صبوحی آموخت بر آتش می خرمن اندوه بسوخت
2 تا چند خری عشوه گلزار بهشت آنست که آدمش بیک حبه فروخت
1 ای همچو شکر پسته شیرین تو خوش وی همچو قمر عارض رنگین تو خوش
2 دردی که ز عشق تو کشم درمانست هم مهر توام خوشست و هم کین تو خوش
1 تدبیر تو چون باز ندارد تقدیر میرو ره تقدیر نه راه تدبیر
2 خواهی که رهی بدین و دنیات زبد در شرع گریز و گوشه مسجد گیر
1 افتاد گره بر تن مجروح سقیم چون قطره اشک بر رخ زرد یتیم
2 زینسان که منم مرا مسیحی باید تا به کند از رنج تن زار الیم
1 اسبی که مرا میر شرفشه بخشید هرگز نه جوانش دید و پیری بشنید
2 جز باره گاو گوش اشتر دل او کس لاشه خری بصورت اسب ندید