ایدل ز سخن آنچه از ابن یمین فریومدی رباعی 589
1. ایدل ز سخن آنچه مرادست آن گو
جان تربیت است اهل سخن را جان کو
1. ایدل ز سخن آنچه مرادست آن گو
جان تربیت است اهل سخن را جان کو
1. ای چرخ فلک هزار فریاد از تو
آن به که نیاورد کسی یاد از تو
1. ای بس که جهان باشد و ما خاک شده
ز آلایش تن روان ما پاک شده
1. ایدل تو مپندار بجانی زنده
لطفیست الهی که بدانی زنده
1. ایمهر رخ تو جای در دل کرده
چشمت مدد جادوی بابل کرده
1. آمد بر من زلف مشوش کرده
وز سنبل تر لاله منقش کرده
1. با عشق تو عقل را پریشانی به
بی وصل تو از عمر پشیمانی به
1. دائم سخن از صدق و صفا گفتن به
وز دامن دل گرد هوا رفتن به
1. ای ابروی چون کمان تو پیوسته
جان و دل من بتیر محنت خسته
1. دلدار من آنحوروش امروز بگاه
آورد بگرمابه در آنروی چو ماه
1. از مال تو سائلان نکاهند بده
شکرانه آن که از تو خواهند بده
1. دلدار مرا دید پریشان گشته
واله شده و بیسر و سامان گشته