هر کو نظر افکند از ابن یمین فریومدی رباعی 601
1. هر کو نظر افکند بر آن روی چو ماه
حیران و شد و میگفت که سبحان الله
...
1. هر کو نظر افکند بر آن روی چو ماه
حیران و شد و میگفت که سبحان الله
...
1. زنهار در سرای خود پیوسته
میدار بهر حال که باشی بسته
...
1. او شاه منست و من مرا ورا بنده
من خود همه اویم و بدو ماننده
...
1. کو بخت که از جهان بیابم بهره
وز گردش آسمان بیابم بهره
...
1. شاهی که بود نرم دل و آهسته
باشد همه کارهای ملکش بسته
...
1. شاها علم عفو تو افراشته به
زینرو رمضانرا عدم انگاشته به
...
1. تا داد بکدخدای دادار بچه
چون من عزبی کجاست بسیار بچه
...
1. در عالم تحقیق کسی یابد راه
کز وحدت کاینات باشد آگاه
...
1. رویت که بر اوست مظهر لطف اله
زیباست بر او سه نقطه خال سیاه
...
1. ای خجلت ماه ختنی جان منی
وی غیرت سرو چمنی جان منی
...
1. ای دور شب فراق آخر بسر آی
وی نوبت روز وصل یکبار در آی
...
1. ایدل ز جهان جان بسلامت بردی
از لوح ضمیر اگر طمع بستردی
...