87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 دوش ناگه آمد و در جان نشست خانه ویران کرد و در پیشان نشست

2 عالمی بر منظر معمور بود او چرا در خانهٔ ویران نشست

3 گنج در جای خراب اولیتر است گنج بود او در خرابی زان نشست

4 هیچ یوسف دیده‌ای کز تخت و تاج چون دلش بگرفت در زندان نشست

1 در سرم از عشقت این سودا خوش است در دلم از شوقت این غوغا خوش است

2 من درون پرده جان می‌پرورم گر برون جان می کند اعدا خوش است

3 چون جمالت برنتابد هیچ چشم جملهٔ آفاق نابینا خوش است

4 همچو چرخ از شوق تو در هر دو کون هر که در خون می‌نگردد ناخوش است

1 چشم خوشش مست نیست لیک چو مستان خوش است خوشی چشمش از آنست کین همه دستان خوش است

2 نرگس دستان گرش دست دل از حیله برد هرچه کند چشم او ور ببرد جان خوش است

3 زلف پریشانش را حلقه به گوشم از آنک بر رخ چون ماه او زلف پریشان خوش است

4 خندهٔ شیرین او گریهٔ من تلخ کرد گریهٔ خونین من زان لب خندان خوش است

1 حسن تو رونق جهان بشکست عشق روی تو پشت جان بشکست

2 هر سپاهی که عقل می‌آراست غمزهٔ تو به یک زمان بشکست

3 ناوک‌انداز آسمان چو بدید طاق ابروی تو کمان بشکست

4 عکس ماهت به آفتاب رسید منصب آفتاب از آن بشکست

1 در دلم تا برق عشق او بجست رونق بازار زهد من شکست

2 چون مرا می‌دید دل برخاسته دل ز من بربود و درجانم نشست

3 خنجر خون‌ریز او خونم بریخت ناوک سر تیز او جانم بخست

4 آتش عشقش ز غیرت بر دلم تاختن آورد همچون شیر مست

1 سر عشقت مشکلی بس مشکل است حیرت جان است و سودای دل است

2 عقل تا بوی می عشق تو یافت دایما دیوانه‌ای لایعقل است

3 بر امید روی تو در کوی تو پای عاشق تا به زانو در گل است

4 منزل اندر هر دو عالم کی کند هر که را در کوی عشقت منزل است

1 ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است

2 نه در مسجد گذارندم که رند است نه در میخانه کین خمار خام است

3 میان مسجد و میخانه راهی است بجوئید ای عزیزان کین کدام است

4 به میخانه امامی مست خفته است نمی‌دانم که آن بت را چه نام است

1 تا در تو خیال خاص و عام است از عشق نفس زدن حرام است

2 تا هیچ و همه یکی نگردد دعوی یگانگیت عام است

3 تا پاک نگردی از وجودت هر پختگیی که هست خام است

4 چون اصل همه به قطع هیچ است این از همه، هیچ ناتمام است

1 غم بسی دارم چه جای صد غم است زانکه هر موییم در صد ماتم است

2 غم نباشد کانچه پیشان است و پس کم ز کم نبود نصیبم زان کم است

3 عالمی است اشراق نور آفتاب کور را زانچه اگر صد عالم است

4 عالمی در دست بر جانم ولی چون ازوست این درد جانم خرم است

1 درج لعلت دلگشای مردم است عکس ماهت رهنمای انجم است

2 مردم چشم تو با من کژ چو باخت راستی نه مردمی نه مردم است

3 روی تو در زلف همچون عقربت تا بدیدم چون قمر در کژدم است

4 برنیارد خورد کس از روی تو زانکه زلفت همچو عقرب کژدم است

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی