هر دمم مست به بازار کشی از عطار نیشابوری غزل 785
1. هر دمم مست به بازار کشی
راستی چست و به هنجار کشی
...
1. هر دمم مست به بازار کشی
راستی چست و به هنجار کشی
...
1. چون خط شبرنگ بر گلگون کشی
حلقه در گوش مه گردون کشی
...
1. هر دمم در امتحان چندی کشی
دامنم در خون جان چندی کشی
...
1. گرد مه خط معنبر می کشی
سر کشانت را به خط در می کشی
...
1. در ده می عشق یک دم ای ساقی
تا عقل کند گزاف در باقی
...
1. جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی
...
1. گر یک شکر از لعلت در کار کنی حالی
صد کافر منکر را دیندار کنی حالی
...
1. ماییم ز عالم معالی
رندی دو سه اندرین حوالی
...
1. دی ز دیر آمد برون سنگین دلی
با لبی پرخنده بس مستعجلی
...
1. دست نمیدهد مرا بی تو نفس زدن دمی
زانکه دمی که با توام قوت من است عالمی
...
1. گر من اندر عشق مرد کارمی
از بد و نیک و جهان بیزارمی
...
1. ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی
...