87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 ای نهان از دیده و در دل عیان از جهان بیرون ولی در قعر جان

2 هر کسی جان و جهان می‌خواندت خود تویی از هر دو بیرون جاودان

3 هم جهان در جانت می‌جوید مدام هم ز جان می‌جویدت دایم جهان

4 تو جهانی، لیک چون آیی پدید نه که جانی، لیک چون گردی نهان

1 چون قصهٔ زلف تو دراز است چگویم چون شیوهٔ چشمت همه ناز است چگویم

2 این است حقیقت که ز وصل تو نشان نیست هر قصه که این نیست مجاز است چگویم

3 خورشید که او چشم و چراغ است جهان را از شوق رخت در تک و تاز است چگویم

4 چون شمع سحرگاه دل سوخته هر شب بی روی تو در سوز و گداز است چگویم

1 دردا که ز یک همدم آثار نمی‌بینم دل باز نمی‌یابم دلدار نمی‌بینم

2 در عالم پر حسرت بسیار بگردیدم از خیل وفاداران دیار نمی‌بینم

3 در چار سوی عالم شش گوشهٔ توتویش یک دوست نمی‌بینم یک یار نمی‌بینم

4 بسیار وفا جستم اندک قدم از هرکس در روی زمین اندک بسیار نمی‌بینم

1 قصد کرد از سرکشی یارم به جان قصد او را من خریدارم به جان

2 گر بسوزد همچو شمعم عشق او راز عشقش را نگه دارم به جان

3 عشق او دل خواهد و زین چاره نیست دل بدادم چون گرفتارم به جان

4 ماه‌رویا جان من در حکم توست جان ببر چند آوری کارم به جان

1 من نمیرم زانکه بی جان می‌زیم جان نخواهم چون به جانان می‌زیم

2 در ره عشق تو چون جان زحمت است لاجرم بی زحمت جان می‌زیم

3 چون بلای خویشتن دیدم وجود از وجود خویش پنهان می‌زیم

4 در امید و بیم عشقت همچو شمع گاه خندان گاه گریان می‌زیم

1 ما می از کاس سعادت خورده‌ایم در ازل چندین صبوحی کرده‌ایم

2 با غذای خاک نتوانیم زیست ما که شرب روح قدسی خورده‌ایم

3 عار از آن داریم ازین عالم که ما در کنار قدسیان پرورده‌ایم

4 تا که مهر مهر او بر جان زدیم نقش غیر از لوح دل بسترده‌ایم

1 چون نیاید سر عشقت در بیان همچو طفلان مهر دارم بر زبان

2 چون عبارت محرم عشق تو نیست چون دهد نامحرم از پیشان نشان

3 آنک ازو سگ می‌کند پهلو تهی دوستکانی چون خورد با پهلوان

4 چون زبان در عشق تو بر هیچ نیست لب فرو بستم قلم کردم زبان

1 عشق چیست از خویش بیرون آمدن غرقه در دریای پر خون آمدن

2 گر بدین دریا فرو خواهی شدن نیست هرگز روی بیرون آمدن

3 ور سر کم کاستی دارای در آی زانکه اینجا نیست افزون آمدن

4 لازمت باشد اگر عاشق شوی ترک کردن عقل و مجنون آمدن

1 خیز و از می آتشی در ما فکن نعرهٔ مستانه در بالا فکن

2 چون نظیرت نیست در دریا کسی خویش را خوش در بن دریا فکن

3 خون رز بر چهرهٔ گل نوش کن پس ز راه دیده بر صحرا فکن

4 تا کیم خاری نهی می خور چو گل دیده بر روی گل رعنا فکن

1 بیار آن جام می تا جان فشانیم نثاری بر سر جانان نشانیم

2 بیا جانا که وقت آن درآمد که جان بر جام جان‌افشان فشانیم

3 چو بر جان آشکارا گشت جانان ز غیرت جان خود پنهان فشانیم

4 دمی کز ما برآید بی غم او در آن ماتم بسی طوفان فشانیم

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی