ای دلم مستغرق سودای از عطار نیشابوری غزل 690
1. ای دلم مستغرق سودای تو
سرمهٔ چشمم ز خاک پای تو
...
1. ای دلم مستغرق سودای تو
سرمهٔ چشمم ز خاک پای تو
...
1. ای دل مبتلای من شیفتهٔ هوای تو
دیده دلم بسی بلا آن همه از برای تو
...
1. چون نیست کسی مرا به جای تو
ترک همه گفتم از برای تو
...
1. ای سیه گر سپید کاری تو
سرخ رویی و سبز داری تو
...
1. گر چنین سنگدل بمانی تو
وه که بس خونها برانی تو
...
1. دلا چون کس نخواهد ماند دایم هم نمانی تو
قدم در نه اگر هستی طلبکار معانی تو
...
1. ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
...
1. ای خم چرخ از خم ابروی تو
آفتاب و ماه عکس روی تو
...
1. ای دو عالم پرتوی از روی تو
جنت الفردوس خاک کوی تو
...
1. ای دو عالم یک فروغ از روی تو
هشت جنت خاکبوس کوی تو
...
1. جانا بسوخت جان من از آرزوی تو
دردم ز حد گذشت ز سودای روی تو
...
1. ذرهای نادیده گنج روی تو
ره بزد بر ما طلسم موی تو
...