87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 مرا قلاش می‌خوانند، هستم من از دردی کشان نیم مستم

2 نمی‌گویم ز مستی توبه کردم هر آن توبه کزان کردم، شکستم

3 ملامت آن زمان بر خود گرفتم که دل در مهر آن دلدار بستم

4 من آن روزی که نام عشق بردم ز بند ننگ و نام خویش رستم

1 جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم خون دلم چه ریزی چون دل دگر ندارم

2 در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم

3 روزی گرم بخوانی از بس که شاد گردم گر ره بود بر آتش بیم خطر ندارم

4 گر پرده‌های عالم در پیش چشم داری گر چشم دارم آخر چشم از تو بر ندارم

1 اگر برشمارم غم بیشمارم ندارند باور یکی از هزارم

2 نیاید در انگشت این غم شمردن مگر اشک می‌ریزم و می‌شمارم

3 گر انگشت نتواند این غم به سر برد به سر می‌برد دیدهٔ اشکبارم

4 اگرچه فشاندم بسی اشک خونین مبر ظن که من اشک دیگر نبارم

1 دریاب که رخت برنهادم روی از عالم بدر نهادم

2 هم غصه به زیر پای بردم هم پای به آن زبر نهادم

3 نایافته وصل جان بدادم این نیز بر آن دگر نهادم

4 دریای غم تو موج می‌زد من روی به موج در نهادم

1 کجایی ساقیا می ده مدامم که من از جان غلامت را غلامم

2 میم در ده تهی دستم چه داری که از خون جگر پر گشت جامم

3 چه می‌خواهی ز جانم ای سمن بر که من بی روی تو خسته روانم

4 چو بر جانم زدی شمشیر عشقت تمامم کن که رندی ناتمامم

1 کجا بودم کجا رفتم کجاام من نمی‌دانم به تاریکی در افتادم ره روشن نمی‌دانم

2 ندارم من درین حیرت به شرح حال خود حاجت که او داند که من چونم اگرچه من نمی‌دانم

3 چو من گم گشته‌ام از خود چه جویم باز جان و تن که گنج جان نمی‌بینم طلسم تن نمی‌دانم

4 چگونه دم توانم زد درین دریای بی پایان که درد عاشقان آنجا به جز شیون نمی‌دانم

1 عشق بالای کفر و دین دیدم بی نشان از شک و یقین دیدم

2 کفر و دین و شک و یقین گر هست همه با عقل همنشین دیدم

3 چون گذشتم ز عقل صد عالم چون بگویم که کفر و دین دیدم

4 هرچه هستند سد راه خودند سد اسکندری من این دیدم

1 هرگاه که مست آن لقا باشم هشیار جهان کبریا باشم

2 مستغرق خویش کن مرا دایم کافسوس بود که من مرا باشم

3 کان دم که صواب کار خود جویم آن دم بتر از بت خطا باشم

4 گه گه گویی که دیگری را باش چون نیست به جز تو من که را باشم

1 من این دانم که مویی می ندانم بجز مرگ آرزویی می ندانم

2 مرا مبشول مویی زانکه در عشق چنان غرقم که مویی می ندانم

3 چنین رنگی که بر من سایه افکند ز دو کونش رکویی می ندانم

4 چنانم در خم چوگان فگنده که پا و سر چو گویی می ندانم

1 چون نام تو بر زبان برانم صد میل به یک زمان برانم

2 بر نام تو در میان خشکی کشتی روان روان برانم

3 زین دریاها که پیش دارم صد سیل ز دیدگان برانم

4 از نام تو کشتیی بسازم وآن کشتی را چنان برانم

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی