1 ای برده به آبروی آبم وز نرگس نیم خواب خوابم
2 تا روی چو ماه تو بدیدم افتاده چو ماهیی ز آبم
3 چون شد خط سبز تو پدیدار بر زرده نشست آفتابم
4 هرگه که به خون خطی نویسی من سر ز خط تو برنتابم
1 چو خود را پاک دامن می ندانم مقامی به ز گلخن می ندانم
2 چرا اندر صف مردان نشینم چو خود را مرد جوشن می ندانم
3 بیا تا ترک خود گیرم که خود را بتر از خویش دشمن می ندانم
4 دلی کز آرزوها گشت پر بت من آن دل را مزین می ندانم
1 بی لبت از آب حیوان میبسم بی رخت از ماه تابان میبسم
2 کار روی حسن تو گردان بس است ز آفتاب چرخ گردان میبسم
3 سر گرانم من ز چین زلف تو از همه چین مشک ارزان میبسم
4 گر ندارم آبرویی پیش تو آب روی از چشم گریان میبسم
1 تا عشق تو را به جان ربودم بی درد تو یک نفس نبودم
2 از روز ازل هنوز مستم وز شوق الست در سجودم
3 گفتی که جمال خود نمایم این خود ز کمال تو شنودم
4 در آتش هجر انتظارم میسازم و سوخت این وجودم
1 آن در که بسته باید تا چند باز دارم کامروز وقتش آمد کان در فراز دارم
2 با هر که از حقیقت رمزی دمی بگویم گوید مگوی یعنی برگ مجاز دارم
3 تا لاجرم به مردی با پاره پاره جانی در جان خویش گفتم چندان که راز دارم
4 چون این جهان و آن یک با صد جهان دیگر در چشم من فروشد چون چشم باز دارم
1 تا عشق تو سوخت همچو عودم یک ذره نماند از وجودم
2 تا بگذشتی چو باد بر من بر خاک فتاده در سجودم
3 یک لحظه ز تو نمیشکیبم خود را صد ره بیازمودم
4 عشقت چو نشست در دلم ساخت برخاست ز ره زیان و سودم
1 دل و جانم ببرد جان و دلم بی دل و جان بماند آب و گلم
2 متحیر شدم نمیدانم کین چه درد است در نهاد دلم
3 این قدر آگهم کز آتش عشق آتشین شد مزاج معتدلم
4 چون بود کشته از کشنده خجل کو مرا کشت و من ازو خجلم
1 تیر عشقت بر دل و جان میخورم زخم زیر پرده پنهان میخورم
2 چون غم تو کیمیای شادی است چون شکر زهر غمت زان میخورم
3 چون ز درد توست درمان دلم دردی دردت فراوان میخورم
4 چند گویم کز تو غم خوردم بسی کین زمان صد بار چندان میخورم
1 بی تو زمانی سر زمانه ندارم بلکه سر عمر جاودانه ندارم
2 چشم مرا با تو ای یگانه چه نسبت چشم دو دارم ولی یگانه ندارم
3 مرغ توام بال و پر بریخته از عشق در قفسی مانده آب و دانه ندارم
4 عشق تو بحری است من چو قطرهٔ آبم طاقت آن بحر بی کرانه ندارم
1 ای عشق تو پیشوای دردم وی درد تو هر زمان و هر دم
2 آیینهٔ عارضت سیه شد کز حد بگذشت آه سردم
3 یک لحظه بر من آی آخر تا کی داری ز خویش فردم
4 تا من خط سبز تو ببینم تو درنگری به روی زردم