ای روی تو شمع بتپرستان از عطار نیشابوری غزل 631
1. ای روی تو شمع بتپرستان
یاقوت تو قوت تنگدستان
...
1. ای روی تو شمع بتپرستان
یاقوت تو قوت تنگدستان
...
1. ای گرفته حسن تو هر دو جهان
در جمالت خیره چشم عقل و جان
...
1. ای نهان از دیده و در دل عیان
از جهان بیرون ولی در قعر جان
...
1. قصد کرد از سرکشی یارم به جان
قصد او را من خریدارم به جان
...
1. ای روی تو شمع تاج داران
زلف تو طلسم بیقراران
...
1. ای جگرگوشهٔ جگرخواران
غم تو مرهم دل افکاران
...
1. ای به روی تو عالمی نگران
نیست عشق تو کار بیخبران
...
1. ای روی تو شمع پاکبازان
زلف تو کمند سرفرازان
...
1. ای یاد تو کار کاردانان
تسبیح زبان بیزبانان
...
1. نیست آسان عشق جانان باختن
دل فشاندن بعد از آن جان باختن
...
1. نیست ره عشق را برگ و نوا ساختن
خرقهٔ پیروز را دام ریا ساختن
...
1. کافری است از عشق دل برداشتن
اقتدا در دین به کافر داشتن
...