87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 دستم نرسد به زلف چون شستش در پای از آن فتادم از دستش

2 گر مرغ هوای او شوم شاید صد دام معنبر است در شستش

3 از لب ندهد میی و می‌داند مخموری من ز نرگس مستش

4 بیچاره دلم که چشم مست او صد توبه به یک کرشمه بشکستش

1 از بس که روز و شب غم بر غم کشیده‌ام شادی فکنده‌ام غم بر غم گزیده‌ام

2 شادی به روی غم که غمم غمگسار گشت کم غم چو روی شادی عالم بدیده‌ام

3 گر نیز شادی است درین آشیان غم من شادیی ندیده‌ام اما شنیده‌ام

4 کس را مباد با من و با درد من رجوع زیرا که درد عشق مسلم خریده‌ام

1 ای پیر مناجاتی رختت به قلندر کش دل از دو جهان برکن دردی ببر اندر کش

2 یا چون زن کم‌دان شو یا محرم مردان شو یا در صف رندان شو یا خرقه ز سر برکش

3 چون فتنهٔ آن ماهی چون رهرو این راهی بار غم اگر خواهی از کون فزون تر کش

4 خمار و قلندر شو مست می دلبر شو ور گفت که کافر شو هان تا نشوی سرکش

1 عشق تو مرا ستد ز من باز وافگند مرا ز جان و تن باز

2 تا خاص خودم گرفت کلی می‌نگذارد مرا به من باز

3 بگرفت مرا چنان که مویی نتوان آمد به خویشتن باز

4 آن جامه که از تو جان ما یافت می نتوان کرد از شکن باز

1 کار بر خود سخت مشکل کرده‌ام زانکه استعداد باطل کرده‌ام

2 چون به مقصد ره برم چون در سفر در هوای خویش منزل کرده‌ام

3 راه خون آلوده می‌بینم همه کین سفر چون مرغ بسمل کرده‌ام

4 گر گل‌آلود آورم پایم رواست کز سرشکم خاک ره گل کرده‌ام

1 چند جویی در جهان یاری ز کس یک کست در هر دو عالم یار بس

2 تو چو طاوسی بدین ره در خرام کاندرین ره کم نیایی از مگس

3 مرد باش و هر دو عالم ده طلاق پای در نه زانکه داری دست رس

4 گر برآری یک نفس بی عشق او از تو با حضرت بنالد آن نفس

1 آفتاب عاشقان روی تو بس قبلهٔ سرگشتگان کوی تو بس

2 ترکتاز هر دو عالم را به حکم یک گره از زلف هندوی تو بس

3 آب حیوان را برای قوت جان یک شکر از درج لولوی تو بس

4 جملهٔ عشاق را سرمایه‌ها طاق آوردن ز ابروی تو بس

1 ای لب تو نگین خاتم عشق روی تو آفتاب عالم عشق

2 تو ز عشاق فارغ و شب و روز کار عشاق بی‌تو ماتم عشق

3 نتوان خورد بی‌تو آبی خوش که حرام است بی‌تو جز غم عشق

4 تا ابد ختم کرد چهرهٔ تو سلطنت در جهان خرم عشق

1 درکش سر زلف دلستانش بشکن در درج درفشانش

2 جان را به لب آر و بوسه‌ای خواه تا جانت فرو شود به جانش

3 جانت چو به جان او فروشد بنشین به نظاره جاودانش

4 از دیدهٔ او بدو نظر کن گر خواهی دید بس عیانش

1 ای عقل گرفته از رخت فال بر زلف تو وقف جان ابدال

2 از زلف تو حل نمی‌توان کرد یک شکل ز صد هزار اشکال

3 شرح سر زلف تو دهم من هرگه که شوم به صد زبان لال

4 ای در ره حل و عقد عشقت پیران هزار ساله اطفال

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی