87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 چون دربسته است درج ناپدیدش به یک بوسه توان کرد کلیدش

2 شکر دارد لبش هرگز نمیری اگر یک ذره بتوانی چشیدش

3 ندید از خود سر یک موی بر جای کسی کز دور و از نزدیک دیدش

4 مگر طراری بسیار می‌کرد کمند طره‌اش زان سر بریدش

1 عمر رفت و تو منی داری هنوز راه بر ناایمنی داری هنوز

2 زخم کاید بر منی آید همه تا تو می‌رنجی منی داری هنوز

3 صد منی می‌زاید از تو هر نفس وی عجب آبستنی داری هنوز

4 پیر گشتی و بسی کردی سلوک طبع رند گلخنی داری هنوز

1 آنکه سر دارد کلاهت نرسدش وانکه پر آب است جاهت نرسدش

2 هر که پست بارگاه فقر نیست در بلندی دستگاهت نرسدش

3 هر که در خود ماند چون گردون بسی گر نگردد گرد راهت نرسدش

4 تا نباشد همچو یوسف خواجه‌ای بندگی در قعر چاهت نرسدش

1 گرفتم عشق روی تو ز سر باز همی پرسم ز کوی تو خبر باز

2 چه گر عشق تو دریایی است آتش فکندم خویشتن را در خطر باز

3 دواسبه راه رندان برگرفتم به کار خود درافتادم ز خر باز

4 فتادم در میان دردنوشان نهادم زهد و قرائی به در باز

1 ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش بر در دل روز و شب منتظر یار باش

2 دلبر تو دایما بر در دل حاضر است رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش

3 دیدهٔ جان روی او تا بنبیند عیان در طلب روی او روی به دیوار باش

4 ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش

1 هر روز که جلوه می‌کند رویش بر می‌خیزد قیامت ز کویش

2 می‌نتوان دید روی او لیکن می‌بتوان دید روی در رویش

3 می‌نتوان یافت سوی او راهی ای بس که برآمدم ز هر سویش

4 تا فال گرفته‌ام جمال او چون قرعه بگشته‌ام به پهلویش

1 هر که زو داد یک نشانی باز ماند محجوب جاودانی باز

2 چون کس از بی نشان نشان دهدت یا تو هم چون دهی نشانی باز

3 مرده دل گر ازو نشان طلبد گو ز سر گیر زندگانی باز

4 چون جمالی است بی نشان جاوید نتوان یافت جز نهانی باز

1 اشک ریز آمدم چو ابر بهار ساقیا هین بیا و باده بیار

2 توبهٔ من درست نیست خموش وز من دلشکسته دست بدار

3 جام درده پیاپی ای ساقی تا کنم جان خویش بر تو نثار

4 تا که جامی تهی کنم در عشق پر برآرم ز خون دیده کنار

1 می‌شد سر زلف در زمین کش چون شرح دهم تو را که آن خوش

2 از تیزی و تازگی که او بود گویی همه آب بود و آتش

3 پر کرده ز چشم نرگسینش از تیر جفا هزار ترکش

4 زیر قدشم هزار مشتاق از مردم دیده کرده مفرش

1 فتنهٔ زلف دلربای توام تشنهٔ جام جانفزای توام

2 نیست چون زلف تو سر خویشم گرچه چون زلف در قفای توام

3 جز هوای توام نمی‌سازد زانکه پروردهٔ هوای توام

4 گر غباری است از منت زآن است که من خسته خاک پای توام

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی