زهی در کوی عشقت مسکن از عطار نیشابوری غزل 453
1. زهی در کوی عشقت مسکن دل
چه میخواهی ازین خون خوردن دل
...
1. زهی در کوی عشقت مسکن دل
چه میخواهی ازین خون خوردن دل
...
1. ای زلف تو شبی خوش وانگه به روز حاصل
خورشید را ز رشکت صد گونه سوز حاصل
...
1. عشق جانی داد و بستد والسلام
چند گویی آخر از خود والسلام
...
1. صبح رخ از پرده نمود ای غلام
چند کنی گفت و شنود ای غلام
...
1. گشت جهان همچو نگار ای غلام
بادهٔ گلرنگ بیار ای غلام
...
1. خورد بر شب صبحدم شام ای غلام
زنده گردان جانم از جام ای غلام
...
1. صبح بر افراخت علم ای غلام
رنجه کن از لطف قدم ای غلام
...
1. صبح برانداخت نقاب ای غلام
میده و برخیز ز خواب ای غلام
...
1. عاشق لعل شکربار توام
فتنهٔ زلف نگونسار توام
...
1. شیفتهٔ حلقهٔ گوش توام
سوختهٔ چشمهٔ نوش توام
...
1. خط مکش در وفا کزآن توام
فتنهٔ خط دلستان توام
...
1. فتنهٔ زلف دلربای توام
تشنهٔ جام جانفزای توام
...