عشق تو مرا ستد ز من باز از عطار نیشابوری غزل 405
1. عشق تو مرا ستد ز من باز
وافگند مرا ز جان و تن باز
...
1. عشق تو مرا ستد ز من باز
وافگند مرا ز جان و تن باز
...
1. ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز
پیوسته با تو و ز دو عالم بریده باز
...
1. هر که زو داد یک نشانی باز
ماند محجوب جاودانی باز
...
1. هر که سر رشتهٔ تو یابد باز
درش از سوزنی کنند فراز
...
1. ای روی تو شمع پردهٔ راز
در پردهٔ دل غم تو دمساز
...
1. ای شیوهٔ تو کرشمه و ناز
تا چند کنی کرشمه آغاز
...
1. ذرهای دوستی آن دمساز
بهتر از صد هزار ساله نماز
...
1. جان ز مشک زلف دلم چون جگر مسوز
با من بساز و جانم ازین بیشتر مسوز
...
1. عمر رفت و تو منی داری هنوز
راه بر ناایمنی داری هنوز
...
1. چند جویی در جهان یاری ز کس
یک کست در هر دو عالم یار بس
...
1. آفتاب عاشقان روی تو بس
قبلهٔ سرگشتگان کوی تو بس
...
1. در عشق روی او ز حدوث و قدم مپرس
گر مرد عاشقی ز وجود و عدم مپرس
...