87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 پیش رفتن را چو پیشان بسته‌اند بازگشتن را چو پایان بسته‌اند

2 پس نه از پس راه داری نه ز پیش کز دو سو ره بر تو حیران بسته‌اند

3 پس تو را حیران میان این دو راه عالمی زنجیر در جان بسته‌اند

4 بی قراری زانکه در جان و دلت این همه زنجیر جنبان بسته‌اند

1 کسی کز حقیقت خبردار باشد جهان را بر او چه مقدار باشد

2 جهان وزن جایی پدیدار آرد که در دیده او را پدیدار باشد

3 بلی دیده‌ای کز حقیقت گشاید جهان پیش او ذره کردار باشد

4 غلط گفتم آن ذره‌ای گر بود هم چو زان چشم بینی تو بسیار باشد

1 گر از گره زلفت جانم کمری سازد در جمع کله‌داران از خویش سری سازد

2 گردون که همه کس را زو دست بود بر سر از دست سر زلفت هر شب حشری سازد

3 طاوس فلک هر شب شد سوخته بال و پر هم شمع رخت سوزد گر بال و پری سازد

4 بنمای لب و رویت تا این دل بیمارم یا به بتری گردد یا گلشکری سازد

1 هر که درین دایره دوران کند نقطهٔ دل آینهٔ جان کند

2 چون رخ جان ز آینه دل بدید جان خود آئینهٔ جانان کند

3 گر کند اندر رخ جانان نظر شرط وی آن است که پنهان کند

4 ور نظرش از نظر آگه بود دور فتد از ره و تاوان کند

1 دی پیر من از کوی خرابات برآمد وز دلشدگان نعرهٔ هیهات برآمد

2 شوریده به محراب فنا سر به برافکند سرمست به معراج مناجات برآمد

3 چون دردی جانان به ره سینه فرو ریخت از مشرق جان صبح تحیات برآمد

4 چون دوست نقاب از رخ پر نور برانداخت با دوست فرو شد به مقامات برآمد

1 آنها که پای در ره تقوی نهاده‌اند گام نخست بر در دنیا نهاده‌اند

2 آورده‌اند پشت برین آشیان دیو پس چون فرشته روی به عقبی نهاده‌اند

3 آزاد گشته‌اند ز کونین بنده‌وار خود را همی نه ملک و نه مأوی نهاده‌اند

4 چون کار بخت و صورت تقوی بدیده‌اند حالی قدم ز صورت و معنی نهاده‌اند

1 در قعر جان مستم دردی پدید آمد کان درد بندیان را دایم کلید آمد

2 چندان درین بیابان رفتم که گم شدستم هرگز کسی ندیدم کانجا پدید آمد

3 مردان این سفر را گم‌بودگی است حاصل وین منکران ره را گفت و شنید آمد

4 گر مست این حدیثی ایمان تو راست لایق زیرا که کافر اینجا مست نبید آمد

1 چون پرده ز روی ماه برگیرد از فرق فلک کلاه برگیرد

2 بی روی چو ماه او دم سردم از روی سپهر ماه برگیرد

3 صاحب‌نظری اگر دمم بیند هر دم که زنم به آه برگیرد

4 در راه فتاده‌ام به بوی آنک چون سایه مرا ز راه برگیرد

1 هم بلای تو به جان بی قراران می‌رسد هم غم عشقت نصیب غمگساران می‌رسد

2 ذره‌ای غم از تو چون خواهد گدای کوی تو کین چنین میراث غم با شهسواران می‌رسد

3 من ندارم زهره خاک پای تو کردن طمع زانکه این دولت به فرق تاجداران می‌رسد

4 هر کسی از نقش روی تو خیالی می‌کند پس به بوی وصل تو چون خواستاران می‌رسد

1 ز لعلت زکاتی شکر می‌ستاند ز رویت براتی قمر می‌ستاند

2 به یک لحظه چشمت ز عشاق صد جان به یک غمزهٔ حیله‌گر می‌ستاند

3 سزد گر ز رشک نظر خون شود دل که داد از جمالت نظر می‌ستاند

4 خطت طوطی است آب حیوانش در بر کزان آب حیوان شکر می‌ستاند

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی