87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 ای پرتو وجودت در عقل بی نهایت هستی کاملت را نه ابتدا نه غایت

2 هستی هر دو عالم در هستی تو گمشد ای هستی تو کامل باری زهی ولایت

3 ای صد هزار تشنه، لب‌خشک و جان پرآتش افتاده پست گشته موقوف یک عنایت

4 غیر تو در حقیقت یک ذره می‌نبینم ای غیر تو خیالی کرده ز تو سرایت

1 کشتی عمر ما کنار افتاد رخت در آب رفت و کار افتاد

2 موی همرنگ کفک دریا شد وز دهان در شاهوار افتاد

3 روز عمری که بیخ بر باد است با سر شاخ روزگار افتاد

4 سر به ره در نهاد سیل اجل شورشی سخت در حصار افتاد

1 ای زلف تو دام و دانه خالت هر صید که می‌کنی حلالت

2 خورشید دراوفتاده پیوست در حلقهٔ دام شب مثالت

3 همچون نقطی سیه پدیدار بر چهرهٔ آفتاب خالت

4 دل فتنهٔ طرهٔ سیاهت جان تشنهٔ چشمهٔ زلالت

1 دلم قوت کار می‌برنتابد تنم این همه بار می‌برنتابد

2 دل من ز انبارها غم چنان شد که این بار آن بار می‌برنتابد

3 چگونه کشد نفس کافر غم تو چو دانم که دین‌دار می‌برنتابد

4 پس پردهٔ پندار می‌سوزم اکنون که این پرده پندار می‌برنتابد

1 لب تو مردمی دیده دارد ولی زلف تو سر گردیده دارد

2 که داند تا سر زلف تو در چین چه زنگی بچه ناگردیده دارد

3 چو حسنت می‌نگنجد در جهانی به جانم چون رهی دزدیده دارد

4 چو مژه بر سر چشمت نشاند سر یک مژه هر کو دیده دارد

1 چون زلف بیقرارش بر رخ قرار گیرد از رشک روی مه را در صد نگار گیرد

2 از بس که حلقه بینی در زلف مشکبارش صد دست باید آنجا تا در شمار گیرد

3 گر زاهدی ببیند میگونی لب او تا روز رستخیزش زان می خمار گیرد

4 گر ماه لاله گونش تابد به نرگس و گل گلزار پای تا سر از رشک خار گیرد

1 چو طوطی خط او پر بر آورد جهان حسن در زیر پر آورد

2 به خوش رنگی رخش عالم برافروخت ز سرسبزی خطش رنگی بر آورد

3 لب چون لعلش از چشمم گهر ریخت بر چون سیمش از رویم زر آورد

4 گل از شرم رخ او خشک لب گشت ز خشکی ای عجب دامن تر آورد

1 صبح بر شب شتاب می‌آرد شب سر اندر نقاب می‌آرد

2 گریهٔ شمع وقت خندهٔ صبح مست را در عذاب می‌آرد

3 ساقیا آب لعل ده که دلم ساعتی سر به آب می‌آرد

4 خیز و خون سیاوش آر که صبح تیغ افراسیاب می‌آرد

1 چون شراب عشق در دل کار کرد دل ز مستی بیخودی بسیار کرد

2 شورشی اندر نهاد دل فتاد دل در آن شورش هوای یار کرد

3 جامهٔ دریوزه بر آتش نهاد خرقهٔ پیروزه را زنار کرد

4 هم ز فقر خویشتن بیزار شد هم ز زهد خویش استغفار کرد

1 فرو رفتم به دریایی که نه پای و نه سر دارد ولی هر قطره‌ای از وی به صد دریا اثر دارد

2 ز عقل و جان و دین و دل به کلی بی خبر گردد کسی کز سر این دریا سر مویی خبر دارد

3 چه گردی گرد این دریا که هر کو مردتر افتد ازین دریا به هر ساعت تحیر بیشتر دارد

4 تورا با جان مادرزاد ره نبود درین دریا کسی این بحر را شاید که او جانی دگر دارد

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی