87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 عشق جز بخشش خدایی نیست این به سلطانی و گدایی نیست

2 هر که او برنخیزد از سر سر عشق را با وی آشنایی نیست

3 عشق وقف است بر دل پر درد وقف در شرع ما بهایی نیست

4 هر که را باز عشق صید کند بازش از چنگ او رهایی نیست

1 آیینهٔ تو سیاه رویی است او را چه خبر که ماه‌روی است

2 آن آینه می‌زدای پیوست کورا گه پشت و گاه روی است

3 آن پشت ز عشق روی گردان گر کرده تو را به راه روی است

4 کز عشق چو آفتاب گردد هر ذره اگر سیاه‌روی است

1 زهی زیبا جمالی این چه روی است زهی مشکین کمندی این چه موی است

2 ز عشق روی و موی تو به یکبار همه کون مکان پر گفت و گوی است

3 از آن بر خاک کویت سر نهادم که زلفت را سری بر خاک کوی است

4 چو زلفت گر نشینم بر سر خاک نمیرم نیز و اینم آرزوی است

1 هر دیده که بر تو یک نظر داشت از عمر تمام بهره برداشت

2 سرمایهٔ عمر دیدن توست وان دید تو را که یک نظر داشت

3 کور است کسی که هر زمانی در دید تو دیدهٔ دگر داشت

4 جاوید ز خویش بی‌خبر شد هر دل که ز عشق تو خبر داشت

1 تاب روی تو آفتاب نداشت بوی زلف تو مشک ناب نداشت

2 خازن خلد هشت خلد بگشت در خور جام تو شراب نداشت

3 ذره‌ای پیش لعل سیرابت چشمهٔ آفتاب آب نداشت

4 لعلت از آفتاب کرد سؤال کانچه او داشت آفتاب نداشت

1 درد دل من از حد و اندازه درگذشت از بس که اشک ریختم آبم ز سر گذشت

2 پایم ز دست واقعه در قیر غم گرفت کارم ز جور حادثه از دست درگذشت

3 بر روی من چو بر جگر من نماند آب بس سیل‌های خون که ز خون جگر گذشت

4 هر شب ز جور چرخ بلایی دگر رسید هر دم ز روز عمر به دردی دگر گذشت

1 در عشق تو عقل سرنگون گشت جان نیز خلاصهٔ جنون گشت

2 خود حال دلم چگونه گویم کان کار به جان رسیده چون گشت

3 بر خاک درت به زاری زار از بس که به خون بگشت خون گشت

4 خون دل ماست یا دل ماست خونی که ز دیده‌ها برون گشت

1 ای دلم مست چشمهٔ نوشت در خطم از خط سیه پوشت

2 باد سرسبزی خطت که به لطف سر برون زد ز چشمهٔ نوشت

3 حلقه در گوش کرد خلق را حلقهٔ زلف بر بناگوشت

4 همچو من صد هزار سرگشته حلقه در گوش حلقهٔ گوشت

1 تا دل من راه جانان بازیافت گوهری در پردهٔ جان بازیافت

2 دل که ره می‌جست در وادی عشق خویش را گم کرد ره زان بازیافت

3 هر که از دشورای هستی برست آنچه مقصود است آسان بازیافت

4 یک شبی درتاخت دل مست و خراب راه آن زلف پریشان بازیافت

1 تا گل از ابر آب حیوان یافت گرد خود صد هزار دستان یافت

2 زره ابر گشت پیکان باز جوشن آب زخم پیکان یافت

3 گل خندان چو برفکند نقاب ابر را زار زار گریان یافت

4 چون صبا چاک کرد دامن گل نافهٔ مشک در گریبان یافت

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی