87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری

1 چه رخساره که از بدر منیر است لبش شکر فروش جوی شیر است

2 سر هر موی زلفش از درازی جهان سرنگون را دستگیر است

3 قمر ماند از خط او پای در قیر که در گرد خطش هم جوی قیر است

4 خطا گفتم مگر مشک ختاست او که در پیرامن بدر منیر است

1 از قوت مستیم ز هستیم خبر نیست مستم ز می عشق و چو من مست دگر نیست

2 در جشن می عشق که خون جگرم ریخت نقل من دلسوخته جز خون جگر نیست

3 مستان می‌عشق درین بادیه رفتند من ماندم و از ماندن من نیز اثر نیست

4 در بادیهٔ عشق نه نقصان نه کمال است چون من دو جهان خلق اگر هست و اگر نیست

1 سخن عشق جز اشارت نیست عشق در بند استعارت نیست

2 دل شناسد که چیست جوهر عشق عقل را ذره‌ای بصارت نیست

3 در عبارت همی نگنجد عشق عشق از عالم عبارت نیست

4 هر که را دل ز عشق گشت خراب بعد از آن هرگزش عمارت نیست

1 تا دل من راه جانان بازیافت گوهری در پردهٔ جان بازیافت

2 دل که ره می‌جست در وادی عشق خویش را گم کرد ره زان بازیافت

3 هر که از دشورای هستی برست آنچه مقصود است آسان بازیافت

4 یک شبی درتاخت دل مست و خراب راه آن زلف پریشان بازیافت

1 چشم خوشش مست نیست لیک چو مستان خوش است خوشی چشمش از آنست کین همه دستان خوش است

2 نرگس دستان گرش دست دل از حیله برد هرچه کند چشم او ور ببرد جان خوش است

3 زلف پریشانش را حلقه به گوشم از آنک بر رخ چون ماه او زلف پریشان خوش است

4 خندهٔ شیرین او گریهٔ من تلخ کرد گریهٔ خونین من زان لب خندان خوش است

1 آن دهان نیست که تنگ شکر است وان میان نیست که مویی دگر است

2 زان تنم شد چو میانت باریک کز دهان تو دلم تنگ‌تر است

3 به دهان و به میانت ماند چشم سوزن که به دو رشته در است

4 هر که مویی ز میان و ز دهانت خبری باز دهد بی‌خبر است

1 شادی به روزگار شناسندگان مست جانها فدای مرتبهٔ نیستان هست

2 از ناز برکشیده کله گوشهٔ بلی در گوش کرده حلقه معشوقهٔ الست

3 گاهی ز فخر تاج سر عالمی بلند گاهی ز فقر خاک ره این جهان پست

4 دستار عقلشان کف طرار عشق برد بازار توبه‌شان شکن زلف لا شکست

1 آیینهٔ تو سیاه رویی است او را چه خبر که ماه‌روی است

2 آن آینه می‌زدای پیوست کورا گه پشت و گاه روی است

3 آن پشت ز عشق روی گردان گر کرده تو را به راه روی است

4 کز عشق چو آفتاب گردد هر ذره اگر سیاه‌روی است

1 تا که عشق تو حاصل افتادست کار ما سخت مشکل افتادست

2 آب از دیده‌ها از آن باریم کاتش عشق در دل افتادست

3 در ازل پیش از آفرینش جسم جان به عشق تو مایل افتادست

4 جان نه تنهاست عاشق رویت پای دل نیز در گل افتادست

1 هر دیده که بر تو یک نظر داشت از عمر تمام بهره برداشت

2 سرمایهٔ عمر دیدن توست وان دید تو را که یک نظر داشت

3 کور است کسی که هر زمانی در دید تو دیدهٔ دگر داشت

4 جاوید ز خویش بی‌خبر شد هر دل که ز عشق تو خبر داشت

آثار عطار نیشابوری

87 اثر از غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی