خالق همه اقبال از امیر معزی نیشابوری رباعی 49
1. خالق همه اقبال خلایق به تو داد
تا دهر بود بقای اقبال تو باد
1. خالق همه اقبال خلایق به تو داد
تا دهر بود بقای اقبال تو باد
1. باکم ز منی پای تو اندر گل باد
با به ز تویی مراد من حاصل باد
1. هرگز دل تو به هیچکس شاد مباد
وز بند تو بندهٔ تو آزاد مباد
1. گیتی ملکا جز به تو آباد مباد
در عادت تو جز هنر و داد مباد
1. هر کار که هست جز به کام تو مباد
هر خصم که هست جز به دام تو مباد
1. ای ناصر دین ناصر تو یزدان باد
اقبال تو در تن سعادت جان باد
1. دلها همه در زلف تو آویخته باد
جانها همه از طبع تو آمیخته باد
1. ایزد ملکا سعادت جم به تو داد
ملک همه شاهان مقدم به تو داد
1. تا دولت تو به گرد گردون گردد
تا دولت تو به گرد گردون گردد
1. ای از همه خسروان چو افریدون فرد
وز دولت تو رسیده بر گردون گَرد
1. ای صدر جهان هرکه میکین تو خورد
از رنج خمارگشت با ناله و درد
1. عشقت صنما به روی زردم دارد
وز کام و هوای خویش فردم دارد