1 ای تاخته از جهان جهانبانان را برهم زده ملک و خانهٔ خانان را
2 ای وارث نامدار سلطانان را فخرست به تو جمله مسلمانان را
1 ایزد ملکا سعادت جم به تو داد ملک همه شاهان مقدم به تو داد
2 چون تاج و سریر و تیغ و خاتم به تو داد شاهی به تو ختمکرد و عالم به تو داد
1 تا شاه گشاده دست بر تخت نشست دست همه بیدادگران سخت ببست
2 دستور به دستوری شاه اندر دست از پای فتاده را همی گیرد دست
1 دلها همه در زلف تو آویخته باد جانها همه از طبع تو آمیخته باد
2 هر شور که در جهان برانگیزد چرخ آن شور ز جعد زلفت انگیخته باد
1 تا دین باشد به جز یکی یزدان نیست تا ملک بود به جز یکی سلطان نیست
2 بر هر دو برون از آن و زین فرمان نیست آن بی این نیست هرگز این بی آن نیست
1 شاها اثر صبوح کاری عجب است نازد به صبوح هرکه شادی طلب است
2 باده به همه وقت طرب را سبب است لیکن به صبوح کیمیای طرب است
1 خورشید فلک سجده برد رأی تو را ور سجده برد روی دلارای تورا
2 من خود چه کسم که جان کنم جای تو را جان در تن من خاک سزد پای تو را
1 آتش تیغی و تا به محشر تف توست باران صفتی و هفتکشور صف توست
2 جم دولتی و قوام دین آصف توست دریاکفی و همه جهان درکف توست
1 هر چند که بر زمانه فرمان من است فرمان تو بر تن و دل و جان من است
2 سلطان منم و عشق تو سلطان من است من زان تو ام همه جهان زان من است
1 در زلف تو آویخته دلبندی ها پیش خردت خیره خردمندی ها
2 در دل دارم که بندگیهات کنم تا خود چه کنی تو از خداوندی ها