49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار امیر معزی نیشابوری / قصاید امیر معزی نیشابوری

قصاید امیر معزی نیشابوری

1 یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست

2 بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک چشم عالم کرد روشن‌ کار گیتی کرد راست

3 وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است د‌ست دست خسروست و کار کار پاد‌شاست

4 حاصل آمد شاه را بر سیرتی نیکوترین هرجه از اقبال جست و هر چه از تأیید خواست

1 خلعت سلطان عالم آفتاب دین و داد بر بهاء دین یزدان فرخ و فرخنده باد

2 نجم دولت، میر نواب عجم، عثمان‌که هست سروری نیکوسرشت و مهتری فرخ نژاد

3 آن ‌که چون او نامداری هرگز از ایران نخاست وان ‌که چون او رادمردی هرگز از مادر نزاد

4 همت او بر هنرمندان ره محنت ببست دولت او بر خردمندان در نعمت‌ گشاد

1 هر نور و هر نظام که ملک جهان‌ گرفت از سنجر ملک شه آلب ارسلان‌ گرفت

2 صباحبقران مشرق و مغرب معزّ دین شاهی که او به تیغ و به دولت جهان‌گرفت

3 تا گشت شاهنامهٔ او فاش در جهان از شرق تا به غرب همه داستان گرفت

4 نه نه‌ که او همه هنر از خویشتن بیافت حاجت نیامدش که ره باستان گرفت

1 خسروا می خور که خرم جشن افریدون رسید باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید

2 در چنین صد جشن فرخ شادباش و شاه باش کایزد از بهر تو این شاهی و شادی آفرید

3 ملک‌ گیتی دولت عالی تورا دادست و بس چون تو شاهی را ز شاهان دولتی چونین سزد

4 برگزیدی عدل و دینداری و جستی نام نیک لاجرم یزدان تو را از خلق عالم برگزید

1 از زین‌ دین عراق و خراسان مزین است این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است

2 حاجت نیایدش به‌ دلیلی و حاجتی کاقبال او شناخته چون روز روشن است

3 بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ کاورا ز مهر و ماه‌ گریبان و دامن است

4 با دوستان گنبد دوار هست دوست با دشمنانش کوکب سَیّار دشمن است

1 فرخ ملک مشرق مهمان وزیرست والا عضد دولت نزدیک مجیرست

2 ماه است وزیر و ملک مشرق خورشید خورشید فروزنده بر ماه منیرست

3 ابرست وزیر و عضدالدوله دریاست دریای‌ گهر بخش بر ابر مطیرست

4 آن در هنر و مردی بی‌یار و همال است وین درکرم و رادی بی‌مثل و نظیرست

1 تا جهان باشد خداوند جهان خاتون بود دولت و اقبال او در مُلْک روزافزون بود

2 تا که باشد تاج شاهی بر سر سلجوقیان تاج د‌ین و تاج دنیا در جهان خاتون بود

3 عز گوناگون بود دائم سزای تاج دین تا سزای تاج‌گوهرهای گوناگون بود

4 تا رضای او همی جویند سلطان و ملک تا رضای او همی جویند سلطان و ملک

1 ای خسروی که مشرق و مغرب بهم توراست وی داوری که هم عرب و هم عجم تو را است

2 در شرق و غرب خلق خدا جمله شاکرند فضل خدای و رحمت او لاجرم تو راست

3 بیش وکم است ملک جهان حون نگه‌کنی چندانکه هست ملک جهان بیش وکم توراست

4 دادست کردار ز گیتی تورا دو بهر وان بهره‌ای که ماند سزاوار هم توراست

1 تا هست جهان دولت سلطان جهان است وز دولت او امن زمین است و زمان است

2 عدلش سبب ایمنی خُرد و بزرگ است جودش سبب زندگی پیر و جوان است

3 از دولت او در همه آفاق دلیل است وز نصرت او در همه اسلام نشان است

4 دریا دل وگوهر سخن و صاعقهٔ تیغ است باران سپه و بحر کف و برق سِنان است

1 چون خُلد شد خراسان با شادی مُخلٌد از شاه با سعادت محمودِ بن محمد

2 شاهی که بود خواهد تا دامن قیامت هم ملک او مُهَنّا هم بخت او مؤیّد

3 شاهی که در سخاوت صد خسروست تنها شاهی‌که در شجاعت صد لشکرست مفرد

4 از بهر افسر او زاید ز آب لؤلؤ وز بهر ساغر او خیزد ز خاک عَسجَد

آثار امیر معزی نیشابوری

49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی