نوروز بساط از امیر معزی نیشابوری قصیده 382
1. نوروز بساط نو گسترد به گلزاران
در باغ بساط دی بربود چو عیاران
...
1. نوروز بساط نو گسترد به گلزاران
در باغ بساط دی بربود چو عیاران
...
1. ای شاه تاجداران وی تاج شهریاران
گردون کامکاری خورشید کامکاران
...
1. نوروز بساط نو گسترد به گلزاران
وز باغ بساط دی بربود چو عیاران
...
1. شدست روز همه خلق فَرّخ و میمون
به روزگار شه نیکبخت روزافزون
...
1. خدایا دور کن چشم بد از این دولت میمون
وزین شاه مبارک رای ملک آرای روزافزون
...
1. جشنی است بس مبارک عیدی است بس همایون
بر شهریار گیتی فرخنده باد و میمون
...
1. آن غالیه گون زلف بر آن عارض گلگون
شیری است درآویخته از عاج و طبرخون
...
1. صنع یزدان بیچگونه و چون
داد ما را چهار چیز کنون
...
1. این روزگار فرخ وین موسم همایون
بر تاج دین و دنیا فرخدهباد و میمون
...
1. بتی که حور بهشی شود بر او مفتون
عقیق او به رحیق بهشت شد معجون
...
1. یکی جادوست صورتگر دلیل گنبد گردون
که اندر جادویی دارد نهفته گوهر مخزون
...
1. خدای ماست خداوند آسمان و زمین
منزه از زن و فرزند و از همال و قرین
...