49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار امیر معزی نیشابوری / قصاید امیر معزی نیشابوری

قصاید امیر معزی نیشابوری

1 حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به‌ کام

2 عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام

3 صنع یزدان همچنان‌کایوب و اپراهیم را خواجه را دادست صبری‌ کامل و حلمی تمام

4 تا به صبرش دوست از دشمن همی آید پدید تا به حلمش‌ کار ملک و دین همی‌ گیرد نظام

1 عید باکوکبهٔ خویش درآمد به جهان وز جهان با سپه خویش برون شد رمضان

2 نوبت باده و چنگ طرب‌انگیز رسید نوبت شربت و طبل سَحَر آمد به کران

3 کرد باید طرب آغاز که در نوبت عید تنگ دل بودن و بیکار نشستن نتوان

4 نتوان‌ کرد از این بیش ز بت رویان صبر نتوان بود از این بیش ز می خشک دهان

1 منت خدای را که برون آمد از غمام بدری که هست پیشرو دودهٔ نظام

2 صدری که هست خادم پایش سر کفات میری‌ که هست عاشق دستش لب‌ کرام

3 شایسته زین ملت وبایسته فخر مُلک فرخنده نصر دولت ابوالفتح بن نظام

4 دستور زاده‌ای که به اقبال و مکرمت چون واسطه ز عقده همی تابد از انام

1 از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم

2 بر پرنیان ز مشک علم دارد آن نگار بر ارغوان ز قیر رقم دارد آن صنم

3 زلف سیاه بر رخ او هست سایبان بر طرف نور طرفه بود سایبان ظُلَم

4 با روی او بهشت به دنیا شد آشکار وز شرم روی او ز جهان شد نهان ارم

1 ای ز شاهی و جوانی شاد و از دولت به کام ایزد اندر هر مرادی داد تو داده تمام

2 اندر اسباب شهنشاهی همال تو کجا است واندر آثار جهانداری نظیر تو کدام

3 شیرمردان گشته اندر پیش تیغ تو زبون تاجداران ‌گشته اندر پیش تخت تو غلام

4 از پدر ملک جهان داری به میراث حلال در خلاف تو قدم برداشتن باشد حرام

1 چون قوام‌الدین و فخرالدین ندیدم میهمان چون شهاب‌الدین به دنیا هم ندیدم میزبان

2 هرکجا باشد به‌ گیتی میزبانی چون شهاب کی عجب‌گر چون قوام و فخر باشد میهمان

3 آسمان از اختران‌ گر بر زمین دارد شرف زین سه نیک‌اختر زمین دارد شرف بر آسمان

4 آفتاب و مشتری و زهرهٔ زهرا به‌هم هر سه در برج شرف‌ کردند پنداری قران

1 ای به توفیق و هدایت دین یزدان را قوام وی به تدبیر و کفایت ملک سلطان را نظام

2 بخت تو عالی و مقدار تو عالیتر ز بخت نام تو نیکو و کردار تو نیکوتر ز نام

3 بر زمین آزادگان در خدمت تو بی‌ملال بر فلک سیارگان در بیعت تو بی‌ملام

4 فطرت تو دست مکاران درآورده به‌ بند قدرت تو پای جباران درآورده به‌ دام

1 خیال صورت جانان شکست توبهٔ من جه صورت است که دارد خیال توبه شکن

2 هوای او به دلم در نشست و کرد خراب چه ساکنی است‌ که از وی خراب شد مسکن

3 اگرچه آتش عشقش بسوخته است دلم همی خورم غم آن ماهروی سیمین‌تن

4 که سوزد آتش دوزخ در آن جهان تن او چنانکه آتش عشقش در این جهان تن من

1 آنچه‌ کرد امسال در روم و عرب شاه جهان هیچکس هرگز نکرد از خسروان باستان

2 کشور روم و عرب را رام‌ کرد اندر سه ماه کس ندیده‌است این به خواب و کس‌ نداده‌ است‌ این‌ نشان

3 هر خبر کان از تعجب خلق را باور نبود گشت باور زین سفر کز شاه‌ گیتی شد عیان

4 پیش ازین ما را حدیث هفت خوان‌ آمد عجب زانکه در تاریخ شاهان نادرست این داستان

1 ایا ای جوهر علوی گرفته چرخ را دامن تورا شب برفراز سر تو را سیاره پیرامن

2 به رنگین باشه‌ای مانی که درگردون زند چنگل به زرین لعبتی مانی که در هامون کشد دامن

3 نمایی‌گه رخ روشن وزان گردد هوا تیره برآری‌گه دم تیره وزان‌گردد زمین روشن

4 پس از پیدا شدن باشد به چرخ اسفلت منزل چو پیش از دم‌زدن باشد زسنگ دامنت مسکن

آثار امیر معزی نیشابوری

49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی