از هیبت و نهیب از امیر معزی نیشابوری قصیده 348
1. از هیبت و نهیب تو ای خسرو جهان
گشتند دشمنان بیجان تو و بیروان
...
1. از هیبت و نهیب تو ای خسرو جهان
گشتند دشمنان بیجان تو و بیروان
...
1. ای شکفته سنبل و شمشاد تو بر ارغوان
ای نهفته آهن و پولاد تو در پرنیان
...
1. هر جهانداری بود پاینده از بخت جوان
در جهانداری جوانبخت است سلطان جهان
...
1. سزد گر بشنود توحید یزدان
هر ان مؤمن که او باشد سخندان
...
1. منت خدای را که بهفرّ خدایگان
من بنده بیگنه نشدم کشته رایگان
...
1. پرنیان بافد همی باد صبا در بوستان
هر درختی طَیْلسان سازد همی از پرنیان
...
1. همایون جشن پیغمبر شعار ملت یزدان
مبارک باد بر سلطان بن سلطان بن سلطان
...
1. تازه و نو شد ز فر باد فروردین جهان
خرم و خوش گشت کوه و دشت و باغ و بوستان
...
1. همی تا دولت و ملک است در ایران و در توران
ملکسنجر خداوندست در توران و در ایران
...
1. بنگر به صبوح مجلس سلطان
خرم شده همچو باغ در نیسان
...
1. گفتم مرا بوسه ده ای ماهِ دلستان
گفتا که ماه بوسه که را داد در جهان
...