سزد گر سر فرازد از امیر معزی نیشابوری قصیده 313
1. سزد گر سر فرازد ملک و شایدگر بنازد دین
که گیتی در مه آذر گرفت آیین فروردین
...
1. سزد گر سر فرازد ملک و شایدگر بنازد دین
که گیتی در مه آذر گرفت آیین فروردین
...
1. چون پدید آمد مبارک ماه نو بر آسمان
بر بساط نیلگون زرین کمان بردم گمان
...
1. عَمدا همی نهان کند آن ماه سیمتن
موی سیاه خویش ز موی سپید من
...
1. چون قوامالدین و فخرالدین ندیدم میهمان
چون شهابالدین به دنیا هم ندیدم میزبان
...
1. نرگس ز نشاط ماه فروردین
بر دست نهاد ساغر زرین
...
1. ایا ای جوهر علوی گرفته چرخ را دامن
تورا شب برفراز سر تو را سیاره پیرامن
...
1. ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اَطلال و دِمَن
...
1. ای ماه لاله روی من ای سرو سیمتن
از دل تو را فلک کنم از جان تو را چمن
...
1. نباشد اصلی در عشق یار توبه من
که زلف پرشکن یار هست توبهشکن
...
1. ای برشکسته سنبل مشکین به نسترن
ماه غزل سرای من ای سروِ سیمُتن
...
1. خیال صورت جانان شکست توبهٔ من
جه صورت است که دارد خیال توبه شکن
...
1. عید باکوکبهٔ خویش درآمد به جهان
وز جهان با سپه خویش برون شد رمضان
...