پیش از این بار از امیر معزی نیشابوری قصیده 301
1. پیش از این بار خدایان و بزرگان عجم
گر همی بنده خریدند به دینار و درم
...
1. پیش از این بار خدایان و بزرگان عجم
گر همی بنده خریدند به دینار و درم
...
1. از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم
وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم
...
1. جاوید ز یادِ خسروِ عالم
سلطان جهان شهنشهِ اعظم
...
1. ای شهریارِ گیتی ای پادشاهِ عالم
صاحبقرانِ اعظم شاهنشهِ مُعَظّم
...
1. رسید عید و ز قندیل نار داد به جام
ز جام نور به قندیل داد ماه تمام
...
1. هست زلف و دهن و قد تو ای سیم اندام
جیم و میم و الف و قامت من هست چو لام
...
1. منت خدای را که برون آمد از غمام
بدری که هست پیشرو دودهٔ نظام
...
1. حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام
صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
...
1. ای به توفیق و هدایت دین یزدان را قوام
وی به تدبیر و کفایت ملک سلطان را نظام
...
1. کی توان گفتن که شد ملک شهنشه بینظام
کی توان گفتن که شد دین پیمبر بیقوام
...
1. ای ز شاهی و جوانی شاد و از دولت به کام
ایزد اندر هر مرادی داد تو داده تمام
...
1. دوش با سیمین صنوبر در نهان سر داشتم
ای خوش آن عیشی که با سیمین صنوبر داشتم
...