49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار امیر معزی نیشابوری / قصاید امیر معزی نیشابوری

قصاید امیر معزی نیشابوری

1 چیست آن‌ کوه زمین‌پیما و باد راهوار باره‌ای صحرانورد و مرکبی دریاگذار

2 هیکلی پولادسم آهوتگی غشغاو دم پیکری پاکیزه‌گوهر راهواری شاهوار

3 بر حریر و کاغذ و دیبا و سنگ و چوب و گل خوبتر زو خامهٔ نقاش ننگارد نگار

4 جلوهٔ طاوس دارد گاه جولان در نبرد با تگ‌گوران بودگاه دویدن در شکار

1 مبارک آمد بازی بدیع طرفه شکار از آشیانهٔ شرع محمد مختار

2 گرفته نامهٔ حکم خدای در مخلب گرفته خاتم عهد رسول در منقا‌ر

3 هوای نفس بشر در هوای ملت خلق شکار اوست ز دریای مصر تا بلغار

4 که دید در همه عالم بدین صفت بازی که در هوا نکند جز هوای نفس شکار

1 بی‌روح پیکری است‌ گه جنگ جان شکار بی‌دود آتشی است گه رزم پرشرار

2 گر پرشرار آتش بی‌دود نادرست نادرترست پیکر بی‌روح جان شکار

3 پیکر بود شگفت به پاکیزگی چو جان آتش بود بدیع‌تر ار باشد آبدار

4 رخشنده چون ستاره و چون آسمان کبود وز آسمان ستاره شود بر تنش نثار

1 چون شمردم یازده منزل ز راه روزگار منزلی دیدم مبارک وز منازل اختیار

2 منزلی کان را همه روشندلان در بیعتند منزلی کاو را همه اسلامیانند انتظار

3 منزلی‌کاو را همه تهلیل باشد بر یمین منزلی کاو را همه تسبیح باشد بر یسار

4 منزلی کاندر سوادش منقطع رودو سرود منزلی کاندر جوارش مندرس خَمر و خُمار

1 تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار جزملک سلطان به‌ گیتی در نباشد شهریار

2 از جلال او همی دولت بماند جاودان وز جمال او همی ملت بماند پایدار

3 همچنان چون خاتم پیغمبران پیغمبرست خاتم شاهان آفاق است شاه روزگار

4 گر نبودی اختیار اندر خور شاه جهان ایزد او را از شهنشاهان نکردی اختیار

1 این مهرگان فرخ و جشن بزرگوار فرخنده باد و میمون بر شاه روزگار

2 سلطان کامکار ملکشاه دادگر آن دادگر که نیست چنو هیچ‌ کامکار

3 پیروز بخت خسرو عالی نسب ملک شایسته پادشاه و پسندیده شهریار

4 شاهی که نیست از خط فرمان او برون در ملک یک مخالف و در دهر یک حصار

1 مستی و عاشقی و جوانی و نوبهار آن را خوش است کز بر او دور نیست یار

2 مسکین‌ کسی که عاشق و مست و جوان بود از یار خویش دور بود وقت نوبهار

3 باد صبا نگارگر بوستان شدست در بوستان چگونه توان بود بی‌نگار

4 صد خرمن‌ گل است کنون در میان باغ آن را بترکه خرمن‌گل نیست درکنار

1 ای آمده ز مشرق پیروز و کامکار کرده نشاط مغرب دلشاد و شاد خوار

2 داده قرار زاول و هند و نهاده روی بر عزم آنکه روم و عرب را دهی قرار

3 از دودمان و گوهر سلجوق چون تو کیست صاحبقران عالم و سلطان روزگار

4 زان هفت پادشا که ز سلجوق بوده‌اند کس را نداد آنچه تو را داد کردگار

1 تا خزان زد خیمهٔ‌ کافورگون بر کوهسار مفره‌س زنگارگون برداشتند از مرغزار

2 تا برآمد جوشن رستم به روی آب‌گیر زال زر باز آمد و سر برکشید ازکوهسار

3 تا وشی‌پوشان باغ از یکدگر گشتند دور بر هوا هست از سیه‌پوشان قطار اندر قطار

4 چیست این باد خزان‌ کز باغها و راغها بسترد آسیب و آشوبش همی رنگ و نگار

1 شکر یزدان را که از فر وزیر شهریار بختم اندر راه مونس‌ گشت و اندر شهر یار

2 شکر یزدان را که از اقبال او کردم چو تیر قامتی همچون کمان کرده ز تیر شهریار

3 شکر یزدان را که اندر زینهار بخت او یافت عمر من ز آسیب حوادث زینهار

4 شکر یزدان را که هست اندر پناه دولتش خوشتر امروزم زدی و بهتر امسالم ز پار

آثار امیر معزی نیشابوری

49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی