مبارک آمد بازی از امیر معزی نیشابوری قصیده 209
1. مبارک آمد بازی بدیع طرفه شکار
از آشیانهٔ شرع محمد مختار
1. مبارک آمد بازی بدیع طرفه شکار
از آشیانهٔ شرع محمد مختار
1. ای جهان را از قوامالدین مبارک یادگار
روز نو بر تو مبارکباد و جشن نو بهار
1. بازآمد از سفر به حضر صدر روزگار
با عصمت و عنایت و تأیید کردگار
1. چون شمردم یازده منزل ز راه روزگار
منزلی دیدم مبارک وز منازل اختیار
1. این مهرگان فرخ و جشن بزرگوار
فرخنده باد و میمون بر شاه روزگار
1. از هیبت شمشیر تو ای شاه جهاندار
شد رایت بدخواه نگونبخت و نگونسار
1. هرکه را باشد ز دولت بخت نیک آموزگار
همچو سلطان معظم خوشگذارد روزگار
1. امسال در آفاق دو عید است به یک بار
بر ملت و دولت اثر هر دو پدیدار
1. چیست آن کوه زمینپیما و باد راهوار
بارهای صحرانورد و مرکبی دریاگذار
1. ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار
بر تو خجسته باد چنین عید صدهزار
1. بیروح پیکری است گه جنگ جان شکار
بیدود آتشی است گه رزم پرشرار
1. چون وزارت یافت صدر روزگار از شهریار
تهنیت گویم وزارت را به صدرِ روزگار