عید عرب و سنت از امیر معزی نیشابوری قصیده 152
1. عید عرب و سنت و آیین پیمبر
فرخنده کناد ایزد بر شاه مظفر
1. عید عرب و سنت و آیین پیمبر
فرخنده کناد ایزد بر شاه مظفر
1. مانَد به صنوبر قدِ آن تُرکِ سَمَن بر
گر سوسن آزاد بود بار صنوبر
1. بهگوش بر منه ای ترک زلف تافته سر
مکن دلم ز دو زلفین خویش تافته تر
1. جهان خواهد شد از خوبی چنان تا هفته دیگر
کهگویی جنهالفردوس را بگشاد رضوان در
1. بردیم ماه روزه به نیک اختری بهسر
بر یاد عید روزه قدح پرکن ای پسر
1. همیشه پرشکن است آن دو زلف حلقه پذیر
شکنشکن چو زره حلقهحلقه چون زنجیر
1. تا ز یاقوت و زبرجد گیتی است و سیم و زر
باغ گویی زرگرست و کوه گویی سیمگر
1. چو آفتاب و مَه است آن نگار سیمینبر
گر آفتاب گل و ماه سنبل آرد بر
1. کردگار دادگر هر ماه بر فتحی دگر
بیعت و پیمانکند با شهریار دادگر
1. به فرخی و خوشی بر خدایگان بشر
خجسته باد چنین عید و صدهزار دگر
1. زلف سیه تو ای بت دلبر
هرگاه بود به صورتی دیگر