خسروا، بر بساط همت توست از اثیر اخسیکتی قطعه 48
1. خسروا، بر بساط همت توست
قدم طبع آسمان سایم
1. خسروا، بر بساط همت توست
قدم طبع آسمان سایم
1. شاها سموم فاقه نهالی من بسوخت
آبیم ده ز لطف که پروردهٔ توام
1. شها چو حلقه بگوش ستانه تو شدم
روا مدار که چون حلقه از برون درم
1. ای ز بزم تو با لطایف خلق
پیشه ی گوش و دل شکر رفتن
1. دعا گوی دولت اثیر آنکه وقتی
بخدمت رسیده است درجیش سلطان
1. چون بدیدم بدیدهٔ تحقیق
که جهان منزل عناست کنون
1. ای در زده بدامن بیداد چرخ دست
از دست تو دریده گریبان خویشتن
1. از تو ننالم به هیچکس که به دشمن
شرط نباشد بدوستان گله کردن
1. دل گواهی میدهد این کعبه اقبال را
کرد معمار فلک دایم بمعموری ضمان
1. خطاست پیش خرد در همه فنون هنر
عطارد ار قلمی راند جز بفتوی من
1. ز انبوهی جان و دل و ز کوکبه حسنت
آه من مسکین را، ره نیست بسوی تو
1. صلحی رود میان تموز و خزان چنانک
تا حشر دور چرخ نگرداندش تباه