7 اثر از قطعات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قطعات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی

1 شهریارا، چو ادب یافت ز عدل توجهان کرد کاری که نه نیکوست نگردد هرگز

2 چرخ دربان تو گشته است و جهان دارد عزم که از این قاعده تا اوست نگردد هرگز

3 گر مرا دوست ندارد چو من او را چه عجب چرخ با اهل هنر دوست نگردد هرگز

1 ای یازده امهات و نه باب نازاده خلف تر از تو فرزند

2 قهر تو دورخ نهاده بر زهر لطف تو سه ضربه داده برقند

3 شیراجم از تو آسمان صید شیر علم از تو آسمان رند

4 خورشید ز خلعتت قبا پوش جمشید بخدمتت کمر بند

1 ای در زده بدامن بیداد چرخ دست از دست تو دریده گریبان خویشتن

2 بیرسمی است پیشه دوران و از توهم رسمی دگر مبادبرون زان خویشتن

1 صلحی رود میان تموز و خزان چنانک تا حشر دور چرخ نگرداندش تباه

2 در جمله خسروی است قزل ارسلان که عقل از وی بدیگری نبرد راه اشتباه

3 کارت کزین دو فرقد و یک آفتاب باد تا نفخ صور رسته ملک جهان سه ماه

4 این بدر خسروانه بماناد تا ابد هم بر سرور جاهت و هم بر سریر جاه

1 خسروا، بر بساط همت توست قدم طبع آسمان سایم

2 چون وطن بر ستانه ی تو کنم سر چرخ برین سزد جایم

3 شکر یزدان که عقد مدحت توست گوهر نظم عالم آرایم

4 پهن بگشای چشم و نغز ببین تا کیم، من، چکار را شایم

1 الا ای برید روان، باد صبح کت از خلد عار آید و گلشنش

2 چو آئی بدرگاه قاضی القضات دعاهای بی حد رسان از منش

3 بگو، ای فلک با همه ارتفاع فروتر از ایوان تو مسکنش

4 گر از خواجگان نظم عقدی دهند به تعیین تو باشی میان افکنش

1 ای فکرت تو بکام کرده بالای زمانه در زبانی

2 مرگ از کف خنجر تو جسته با صد حیلت زنیم جانی

3 تا صدر جهان پیربنشست چون بخت تو به نشین جوانی

4 زنجیر گسل بنات حزمت نیلی بندد بر آسمانی

1 سماک قدرا، افلاک قدر تا، توئی آنک به تیغ قادر بیچون قضای مقدوری

2 دماغ چرخ که پر بادکبر سلطنت است به پیش امر تو تن در دهد به مأموری

3 سواد طره توقیع تو بر آتش رشک سیاه چرده کند مشک را، ز محروری

4 بجام کین تو هر احمقی که مست شود قضاش زهر دهد از فقاع مخموری

1 ای ز بزم تو با لطایف خلق پیشه ی گوش و دل شکر رفتن

2 از پی گوش و گردن مدحت عقل شاگرد من بدر سفتن

3 بنده بر در بماند فرمان چیست سخنی باز میتوان گفتن

4 نه چنان لنگری است کز سبکیش همچو دریا بباید آشفتن

1 چرخ دولابی ام افکنده چویوسف درچاه وای سیاره ی او کز نظر آرد رسنم

2 آب ناخورده از این برکه نیلوفر گون همچو نیلوفر تا حلق چرا در لجنم

3 روی پرواز نمی بینم از این تنگ قفس که زمین وار فرو رفته بقصد ز منم

4 بلعجب تیز هوائی است در اقلیم هنر که به بستان هنر خار کند یا سمنم

آثار اثیر اخسیکتی

7 اثر از قطعات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی شعر مورد نظر پیدا کنید.