نهاد طبع لطیفت چه گوهری از اثیر اخسیکتی قطعه 24
1. نهاد طبع لطیفت چه گوهری است کزو
هزار دریا در لحظه ئی همی زاید
1. نهاد طبع لطیفت چه گوهری است کزو
هزار دریا در لحظه ئی همی زاید
1. زهی دست بیضات چون تیغ خورشید
جهان را شده نیک از او حالت بد
1. شها زهره گر جز ببزمت سراید
دف و بر بطش هر دو ناساز گردند
1. جمشید رکابا توئی آن شاه که امرت
از سنگ سیه ناقه صالح بدر آرد
1. بخدائی که روی بند عدم
امرش از چهره جهان بگشاد
1. خسرو دشمن شکن که صورت فتحش
در سر تیغ جهانگشای توان دید
1. ای بجائی که پیش صورت تو
خانه بشکست نقشبند خرد
1. ای یازده امهات و نه باب
نازاده خلف تر از تو فرزند
1. رسید، کان مروت بقعر گوهر جود
رضا بن دین دریای مکرمت محمود
1. باد معلوم رای تو که مرا
شهپر شب همی نرنجاند
1. شهریارا، چو ادب یافت ز عدل توجهان
کرد کاری که نه نیکوست نگردد هرگز
1. الا ای برید روان، باد صبح
کت از خلد عار آید و گلشنش