20 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی

1 یک امروزت سر من چاکرت هست چگوئی این لطافت در سرت هست

2 مرا گر داده ئی صدبار دانم کزان باری هزار دیگرت هست

3 بدین معنی تو باکس برنیائی که از من نازنین تر دربرت هست

4 گدائی هم بباید چشم بدرا چو از شاهان هزاران چاکرت هست

1 مشرق مه دور گریبان اوست مغرب جان نقبه مرجان اوست

2 حجله پروین بر سیمین او حاجب پروین لب خندان اوست

3 ظلمت دل، کوری هرخسته دل بر رصد چشمه ی حیوان اوست

4 مجمع جانهای جگر سوخته در کنف مشک پریشان اوست

1 خوی تو باجور روزگار بسازد حسن تو با لطف کردگار بسازد

2 وعده وصلت بکوش هوش فروخوان تا برود کار انتظار بسازد

3 بر پی بوی گلی ز باغ رخ تو با الم صد هزار خار بسازد

4 روی تو دیدم ز خوی خویش خبرده تا دل کار اوفتاده کار بسازد

1 بی روی تو، روی خرمی نیست در عشق تو، جای بی غمی نیست

2 جز با سر زلف تو، فلک را در شیوه ی جور، همدمی نیست

3 گفتی که بحکم توست، دل را کاندر سخن تو محکمی نیست

4 بس محرومم ز خدمت تو در شهر تو، رسم محرمی نیست

1 خیزید و می آرید که هنگام بهار است رخسار عروسان چمن همچو نگار است

2 آن شاخ که بُد عور، کنون مُلحَم‌پوش است و آن دشت که بُد ساده، کنون سرّ عذار است

3 در دامن گلزار، صبا مدخنه‌سوز است در چهره نیلوفر، حوض آینه‌دار است

4 گل باز قباپوش شد و لاله کُلَه‌دار این چیست؟ همه خلعت سلطان بهار است

1 هیچ، دردی بتو ای مایه درمان مرساد هیچ، گردی بتو ای چشمه حیوان مرساد

2 روشن است اینکه تو ماهی و سمند تو سپهر به چنین ماه سپهر، آفت دوران مرساد

3 بنده ی آن دهنم، از بن دندان که بدو هیچکس را بجز از من، سر دندان مرساد

4 یا رب آن لب، چو، به عشاق سبکدل برسند غبن باشد به رقیبان گران جان مرساد

1 تن بی غم تو جان نمیخواهد جان بی رخ تو جهان نمیخواهد

2 کو، کور دلی که بر دل از عشقت مانند سگ استخوان نمیخواهد

3 گفتم بکن اینقدر، که جان از تو جز یک دو نفس امان نمیخواهد

4 با دیده چگونه ئی که جز نقشی از کیسه تو زیان نمیخواهد

1 شام از طرب رخت سحر گردد زهر، از مدد لبت شکر گردد

2 از عشق غلامی تو هر ماهی سر تا بقدم همه کمر گردد

3 خورشید اگرچه داشت ناموسی در دور تو کارهاش بر گردد

4 چون دایره گرد نقطه لعلت در گردم اگر نه بر گردد

1 دلا فتراک آن جان و جهان گیر وگرنه ترک من گو دست جان گیر

2 مرا در مملکت جائی است صافی بر او سودی نمیگیرم زیان گیر

3 برآوردم به ننک از عشق نامی بهر نامم که خواهی در زبان گیر

4 مرا گوئی جهانی خصم داری بشو در خون خود جان جهان گیر

1 مشک می رنگ، بر سمن چه زنی شب دیرند، بر بدن چه زنی

2 با سپه زنگ سرکشی چه کنی خیمه بر دامن ختن چه زنی

3 تو مهی ای پسر برهنه بهی بر تن از ابر پیرهن چه زنی

4 باده، ده موسم است سرچه کشی بوسه ده فرصت است تن چه زنی

آثار اثیر اخسیکتی

20 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اثیر اخسیکتی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی