آنی که دم مسیح یارت شده از اهلی شیرازی رباعی 85
1. آنی که دم مسیح یارت شده است
بخشیدن جان همیشه کارت شده است
1. آنی که دم مسیح یارت شده است
بخشیدن جان همیشه کارت شده است
1. بیمارم و هر کس که ببالین منست
گر گفت دعای عمر در کین منست
1. خورشید مرا بنیکبختان نگه است
بخش من از او چو سایه بخت سیه است
1. ای سرو که هرگز نبود درد و غمت
پرسیدن خسته نیست دور از کرمت
1. بد مهری چرخ بی وفا معلومست
جورش همگی بعاشق مظلومست
1. گر روی بخاک مالیم عین وفاست
باید بهزار رو مرا عذر تو خواست
1. ساقی که طبیب درد مشتاقی ماست
هم چشمه نوش و هم می باقی ماست
1. ناید نفسم از دل غمساز درست
کز چنگ شکسته ناید آواز درست
1. دنیا به اساس و نعمت و برگ خوش است
عقبی بصلاح و تقوی و ترک خوش است
1. اهلی هنر و معرفت آموختنی است
گر ترک کنی از تو نظر دوختنی است
1. هر سوخته پخته کی بود در ره دوست
بس سوخته یی که خامی طبع در اوست
1. در مذهب عشق مست و مستوره یکیست
انگور و شراب و سرکه و غوره یکیست