آن شاهد بین که نغزی عجبست از اهلی شیرازی رباعی 73
1. آن شاهد بین که نغزی عجبست
وان چشم که بادام دو مغزی عجبست
...
1. آن شاهد بین که نغزی عجبست
وان چشم که بادام دو مغزی عجبست
...
1. پروانه صفت سوز دلم پنهان است
کارم نه چو بلبل از غمت افغان است
...
1. سبز شکرین که نیشکر بنده اوست
صد جان بفدای یک شکر خنده اوست
...
1. ای گل که رخ ترا صفایی عجبست
از عشق منت نشو و نمایی عجبست
...
1. ای غایت هر هنر که در آدم هست
مقصود منی ز هر چه در عالم هست
...
1. آن غمزده ام که زهر غم نوش منست
محنت کش عالم دل مدهوش منست
...
1. ای آنکه در تو قبله اهل وفاست
هر کس که امیدی بودش از تو رواست
...
1. عمرست شبی که با حریف طربیست
مرگست شبی که بی رخ نوش لبیست
...
1. در وادی عشق کز صفت بیرونست
حال دل عاشقان چه پرسی خونست
...
1. گردون طبق از بلندی همت بست
شد خاک زبون پستی از همت پست
...
1. آنکس که ز حسن او جلوه گرست
صبحی دگرست و آفتابی دگرست
...
1. آن بت که خراب او سامریست
او قبله ما بصورت ظاهریست
...