1 خوش وقت شهیدی که بخون خفت و برفت چون گل که کفن بخون پذیرفت و برفت
2 من کشته آن مرده که در راه فنا الله و محمد و علی گفت و برفت
1 تا چند چنین عهد شکن خواهی بود تا کی ز جفا تلخ سخن خواهی بود
2 بیگانه مشو که از ره و رسم وفا من زان توام تو زان من خواهی بود
1 تا زلف تو کرد در غم آغشته مرا گم شد ز جفای چرخ سر رشته مرا
2 باری چو رهم بگلشن وصل تو نیست در وادی غم مدار سرگشته مرا
1 با خلق کرم کن و بآزار مکوش ور جور کنی ز غیرت حق مخروش
2 بازار خداست هر چه آرند برند ایخواجه چنانکه میخری باز فروش
1 ای مست وصال یار از اغیار بترس در روز فراغت از شب تا بترس
2 وز خنده شیرین گل از دست مرو در نوش مبین ز نشتر خار بترس
1 جز سرو قدان که مردم از ناز کشند هر کس که بود کشنده را باز کشند
2 شاهین عدالتست و میزان عمل گر باز کبوتری کشد باز کشند
1 از بنده هنر ارادت شاه بود گر دزد دغل کند نه دلخواه بود
2 گر شه بخیانتش کشد ظلمی نیست عدل است و برین ارادت الله بود
1 آن قد چو سرو بین و روی چو مهش وان نرگس پر عشوه آهو نگهش
2 سر تا بقدم تمام جانست چه جان جانی که هزار جان بود خاک رهش
1 از آل علی هر چه ترا دل باشد از شاه خراسان همه حاصل باشد
2 در موسی و سی و نه خلف فرقی نیست ایشان چلشان یکی یکی چل باشد
1 در ملک جهان حیات جاوید یکیست در دور فلک ساغر جمشید یکیست
2 کس نسبت یار ما بخوبان نکند خوبان همه ذره اند و خورشید یکیست