1 هر چند که کار شیخ بر نیکو عملیست چشم من مست بر عطای ازلیست
2 هر کس بکسی امیدواری دارد امید من از علی و اولاد علیست
1 آسیب نهان به خرمن ما نرسد جز بار سبو به گردن ما نرسد
2 از منت جامه همچو مجنون رستیم تا دست کسی بدامن ما نرسد
1 در مستی اگر کسی نکویا نه نکوست از می نبود نیک و بد از عادت و خوست
2 می آتش محض است و چون آتش افروخت در هر چه فتد همان دهد بو که دروست
1 ایزد که بکعبه کرد حکم سفرت آنست که باشد از غریبان خبرت
2 موقوف کند برحمتت در عرفات تا رحم کنی تو هم به موقوف درت
1 گر رخش هوای دل اسیرت نبود افتی بچهی که در ضمیرت نبود
2 مرکب به نشیب آرزو تیز مران برتاب عنان که بار گیرت نبود
1 زان گرد گنه بذیل عشاق رسد تا رحمت و مغفرت ز خلاق رسد
2 زان روی نگین لعل سازند سیاه تا مهر قبول او به آفاق رسد
1 شیرین دهنی چون قندو لعلی چو نبات گوی زنخی چو قطره آب حیات
2 گویند مبین و صبر کن در غم او صبرم نبود که بشنوم این کلمات
1 ای رفته و در دام بلا هشته مرا آتش زده در کشته و نا کشته مرا
2 کی رشته عافیت بدست آرم باز کز زلف تو گم شدست سررشته مرا
1 یک گربه ده و بصد « همی » منصرف است در اصل یکیست این سخن منکشف است
2 از کثرت صفر اگر الف گشت هزار الف راست بصورت و بمعنی الف است
1 ما را ز حسین تشنه چون یاد از هر بن مو هزار فریاد آید
2 آیا فلک این تحملش بود کزو بر آل علی اینهمه بیداد آید