1 هرچند بدلخواه رود ظاهر عمر زنهار که باش ای پسر حاضر عمر
2 در اول عمر اگر هزارت مزه است جز بیمزگی نیاید از آخر عمر
1 آن بنده حق لطف ازل شامل اوست کو مهر محمد و علی حاصل اوست
2 خوش خاتمت کسی که چون نقش رنگین الله و محمد و علی در دل اوست
1 آنان که بخلق از ره معنی نگرند کی خلق خدا چو یکدیگر میشمرند
2 کی باز بود همچو کبوتر بوقار او گوشت خورد کبوترش گوشت خورند
1 گر پیش تو سر ز کشتن افتد به سجود رنجیده مشو ز دامن خون آلود
2 هر کس که بخون در افکند بیگنهی بر دامن او ترشحی خواهد بود
1 شیر از که از آب و هوا خلدوش است دیریست که از زمانه در گیر و کش است
2 محبوب منست اگر چه گردید خراب هرچند که کهنه و خرابست خوش است
1 در هودج عشق عقل واپس نرسد از عقل کسی بچرخ اطلس نرسد
2 خاصیت عشق جذبه کاه رباست بی جاذبه عشق باو کس نرسد
1 گردون که ازو هر چه دلم خواست نشد یکبار چنانکه خاطرم خواست نشد
2 چون کج صفتست با کجان راست شود با راست کج است زان بمار است نشد
1 هر کس که ملامتی سرانجام وی است از داغ محبت دلارام وی است
2 در سلسله محبت آموخته ایم دیوانگی که عاشقی نام وی است
1 سبز شکرین که نیشکر بنده اوست صد جان بفدای یک شکر خنده اوست
2 در دور لبش آب حیات است نهان پیداست که آب خضر شرمنده اوست
1 آنسرو قدان که گلرخ و ماه وشند با سنبل زلف و نرگس چشم خوشند
2 پیوسته نه بر دل کسان داغ نهند خود نیز چو لاله گه گهی داغ کشند