1 آنشب که محمد سوی معراج برآمد بنگر که کمال نظرش تا بچه حد دید
2 زد عقده هستی گره میم در احمد شد عقده گشا احمد و فی الحال احد دید
3 در دیدن این واقعه پرسش مکن از غیر کآنجا که نظر کرد محمد همه خوردید
1 ذات محمد و علی آیینه حق اند آیینه خود ضرورت آن حسن و ناز بود
2 این باعث وجود من و تست ورنه حق از بودن و نبودن ما بی نیاز بود
1 کسی که بود سحر با فرشته در محراب شبش بمیکده دیدم سگش دهان لیسید
2 ببوی مستی عشق آنکه می خورد هیچ است بیاد ماست که؟ مهتاب در جهان لیسید
1 حیران کارخانه صنعم که صد گره در کار عقل مصلحت اندیش ازو بود
2 ترکیب خاک پشه نگه کن که با وجود گر ذره یی سه بخش کنی بیش ازو بود
3 با این تنی که از سر سوزن بسی است کم نیشیست کاستخوان بدن ریش ازو بود
1 راد در معنی جوانمرد آمده هر که نامش راد، دایم نامراد
2 نامرادی لازم این نام شد نامراد آنکس که دارد نام راد
1 از خوب و زشت دنیا غافل مباش ایدل کاین شاهد از دو رویی سکسار صورت افتاد
2 محبوب دلنوازست هر کس که آدمی روست وانگه که گشت سگرو کس روی او مبیناد
1 دلا، گر گنج میجویی گدای مرد معنی شود بصورت گر چه از خلق جهان درویش تر باشد
2 ببر از اهل صورت زانکه ناکس مار رنگین است ملامت بیش باشد هر که با او بیش تر باشد
3 چو شاخ گل بهنگام تواضع بر زمین افتاد چو خار آنگه که کار افتد سراسر نیشتر باشد
1 گرچه بر ارباب دانش خرمن عالم جوی است لیک از جور فلک صاحب هنر غم میخورد
2 مزرع دنیا بآدم سیرتان یکجو نداد هر که حیوان مشرب آمد ملک عالم میخورد
1 اگر چه نامه سیاه است در جهان شخصی که بهر لقمه نانی عذاب خلق بود
2 سیاه نامه تر از وی کسیست روز حساب که نان خود خورد و در حساب خلق بود
1 بنده را مردن از طلب خوشتر خاصه ذکر روی بندگی طلبد
2 مردن اسکندرش بسی بهتر که از خضر آب زندگی طلبد
3 شاعران در جهان دو طایفه اند اختلاف از صفت بدر باشد
4 نیک ایشان به از فرشته بود بد ایشان ز سگ بتر باشد