بر تخت عافیت دل من پادشاه از اهلی شیرازی قطعه 109
1. بر تخت عافیت دل من پادشاه بود
تا کرد شاه عشق تو در جان سرایتی
...
1. بر تخت عافیت دل من پادشاه بود
تا کرد شاه عشق تو در جان سرایتی
...
1. نشستم زیر تیغ مردکی دلال در حمام
عجب زخمی زد و گفتم عفاک الله نکو کردی
...
1. هرچند کسی علم و هنر دارد و کوشش
باید مدد بخت ز توفیق إلهی
...
1. مکن شهوت که بی مغزی است هرچند
که گرد شاهدان نغز گردی
...
1. ای نجم سعادت اثرای کوکب مسعود
بر اهلی مسکین فکن از لطف نگاهی
...
1. آصفا، من زر از عسس ببرات
چون ستانم تو باش خود قاضی
...
1. مجرد باش چون مردان بعالم
مکن میل زنان گر مرد کاری
...
1. گر آدمی صفتی از حدیث خود بگذر
که کار دیو بود گفتگوی خود بینی
...
1. خار خاری که بجان ریشه زد از عشق گلی
کی بقطع نظری از هوش وی برهی
...