آثار اهلی شیرازی

صفحه 14 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 در بت پرستی قبله ام چون آن بت روحانی است در سجده شکر حقم کاین دولتم ارزانی است

2 دلدار اگر جوری کند از غایت یاری بود جور بتان بر عاشقان دلداری پنهانی است

3 من بی رخ روحانیش در ظلمت غم چون زیم جایی که روز روشنم بی او شب ظلمانی است

4 لب بسته شد هرکس که او دانا شد از علم نظر غوغای بحث مدعی از غایت نادانی است

1 آن شوخ سوارست و سوی ما گذرش نیست خورشید بلندست و شب ما سحرش نیست

2 تا کار دل ما بکجا میرسد آخر کز غمزه خون ریز جوانان حذرش نیست

3 اکنون که به عاشق کشی آن شوخ خبر داد عاشق چه نشیند مگر از خود خبرش نیست

4 بیچاره اسیری که گرفتار بتان شد جز کشته شدن هیچ دوای دگرش نیست

1 بر صید حرم تیغ مزن زانکه حرام است کار دل صد خسته به یک غمزه تمام است

2 در خیل محبان تو مجنون که شناسد؟ عشاق تو بسیار، بگوییم کدام است

3 جام جم ما درد سفال سگ او بس جم با همه حشمت سگ این دردی جام است

4 آنجا که محبت فکند سایه به هیبت سلطان جهان بنده فرمان غلام است

1 تا نقش نعل اسبت محراب اهل دین است عشاق را سجودی در هر گل زمین است

2 ای آفتاب اگر من سر گشته ام چو ذرّه من خود برین نبودم چرخ فلک برین است

3 طوفان آتشی تو عالم بسوخت حسنت یا آفتاب محشر طالع زبرج زین است

4 از سجده تو مارا ای بت کسی کند منع کان بی بصر نه بیند حرفی که بر جبین است

1 دل اهل نظر از نرگس شهلا با تست نظری جانب ما کن که نظرها باتست

2 چشم و ابروی خوش و سرو قد و روی چو گل آنچه اسباب جمال است مهیا باتست

3 فتنه برخاست چو برخاستی ای بت بنشین که بلای دل و دین زین قد و بالا با تست

4 سوخت از یک نگه آن چشم سیه جان مرا چه بلا نرگس مست ای گل رعنا با تست

1 حسنت نمک آمیز و لبت نیز چنین است کان نمکی هر چه تو داری نمکین است

2 گر بحر بلا موج زند باک ندارم بیمی اگرم هست از آن چین جبین است

3 تا روی زمین زیر کف پای تو به دید مه با همه قدرش حسد از خاک زمین است

4 غافل مشو ای یوسف جان کز پس و پیشت صد گرگ زهر گوشه کناری به کمین است

1 ما گرچه گداییم وفا در خور ما نیست حیف است که یاری چو ترا هیچ وفا نیست

2 صاف می عشرت همه را داد وصالت چون دور من آمد بجز از درد جفا نیست

3 هرچند به خشمی مکشم تیر خود از دل بگذار که آزار دل خسته روا نیست

4 عمرم همه در تیرگی هجر به سر رفت داد از شب هجر تو مگر روز جزا نیست

1 زان در پی یارم که عنانم به کف اوست بر من چه گناه است کشش از طرف اوست

2 او تشنه به خون من و گر من سگ اورا سنگی رسد از حادثه جانم هدف اوست

3 شاید که دل غمزدگان بشکند از جور آن گوهر پاکیزه که دلها صدف اوست

4 برخاست دگر ساقی سرمست من از جا ساغر بکف و دیده پرخون به کف اوست

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی