آثار اهلی شیرازی

صفحه 12 از 182
182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی

1 نور دو چشم کز برم بریده رفته است هیچ نمی رود زدل گرچه زدیده رفته است

2 پای بدامن کفن زان نکشد شهید عشق کز سر مستی جهان دست کشیده رفته است

3 کعبه جان کجا برد بار تعلق خسان یافته ره در آن حرم هر که جریده رفته است

4 هرکه ندیده روی او گر همه کام دیده است عاقبت از جهان چو شد کام ندیده رفته است

1 چو سوختم از عشق و شستم از جان دست هنوز گریه نمی داردم ز دامان دست

2 به خاک پای تو ساقی که مردم از حسرت ترحمی، که تو داری به آب حیوان دست

3 بده به تشنه لبان جرعه یی که ساغر بخت چنانکه آمدازین دست می رود زان دست

4 چو گل ز خون دلم دامنت نشان دارد در آستین چه کنی همچو غنچه پنهان دست

1 شادم اگرچه خاطرم اندوهگین ازوست کم شادیست این که دل من غمین ازوست

2 آن سرو پاکدامن ازین باغ کم مباد کاین پاک دیده را نظر پاک بین ازوست

3 هرگز نکرد گوشه چشم از کرم به ما مارا اگرچه چشم کرم بیش ازین ازوست

4 تاخیر کشتن از پی ناکامیم کند چون داند این که کام دل من همین ازوست

1 گویم سیاه بختی ام از دود آه کیست چون خود ستاره سوخته باشم گناه کیست؟

2 جانی که من کنم که کند همچو کوهکن سنگی که هست درره من پیش راه کیست؟

3 سر تاقدم در آتش محنت بسوختم یارب چه کردم این اثر دود آه کیست؟

4 خلقی چو من بروی تو حیران ولی تورا خشمی که از نگاه من است از نگاه کیست؟

1 گرچه حسن همه کس آفت اهل نظرست حسن خورشید مرا جذبه مهری دگرست

2 جگرش پاره کند گر نکند گریه خون عاشق سوخته را کاین همه خون در جگرست

3 ماتم سوخته خویش بود گریه شمع اینقدر هست که پروانه زخود بی خبرست

4 منت خاک رهت بر سرما تنها نیست هرکجا هست غبار قدمت تاج سرست

1 نیازمند ترا رسم خود پسندی نیست طریق اهل دلان غیر دردمندی نیست

2 به خلق و لطف تو نازیم ای سهی بالا که سرو قد تورا ناز سر بلندی نیست

3 مریض عشق تورا شربت طبیب چه سود دوای خسته دلان جز لبان قندی نیست

4 مرا سجود نیاز از نماز شیخ به است نماز زنده دلان جز نیازمندی نیست

1 باز از سر زلف دل آشفته خبر یافت هر رشته مقصود که گم کرد، دگر یافت

2 صد قافله گر سعی برد در ره کعبه در کعبه رسد آنکه سر کوی تو دریافت

3 در ظلمت هجران تو بامشعل خورشید نتوان زدل گمشده یکذره اثر بافت

4 یعقوب برد روشنی دیده زیوسف هر کس که نظر یافت درین راه نظر یافت

1 بسکه به دل می زنم سنگ که دلدار رفت کار دل از دست شد دست هم از کار رفت

2 حال چه پرسی زمن از هجر سوخت کار به مردن کشید قصه ز گفتار رفت

3 بود مرادم که زود شب بشود روز وصل کی به مراد کسی چرخ ستمکار رفت

4 عمر گرانمایه رفت هجر در آمد زدر پای گریزم نماند قوت رفتار رفت

آثار اهلی شیرازی

182 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی