15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 زمانه کرد در این سرزمین غریبم باز فکنده دور ز محبوب و از حبیبم باز

2 بجای آنکه چو طوطی شکر خورم ز لبش قرین ناله و افغان چو عندلیبم باز

3 چراغ بزم وصال نگار خود بودم که هجر سوخت بکام دل رقیبم باز

4 امید عافیتم نیست در خراسان چون مریض گشته پری مهربان طبیبم باز

1 دلدار بمن از همه کس بیش کند ناز پیوسته بر این عاشق دلریش کند ناز

2 گه بر تنم از خامه پر نوش دهد جان گه بر دلم از نامه پر نیش کند ناز

3 گو ناز کند بر دل مجروحم از یراک نازش بکشم هر چه از اینبیش کند ناز

4 ترسم که در آیینه به بیند رخ خود را گیرد نظر از عاشق و بر خویش کند ناز

1 دلم بسته در حکم و فرمان اقدس تنم خسته از درد هجران اقدس

2 مرا دست بر سر بود خون بدامان که دستم جدا شد ز دامان اقدس

3 فتادم ز پا رفتم از دست و جانم بیکبارگی گشت قربان اقدس

4 دلم غرق خون است چون ناردانه ز هجران سیب زنخدان اقدس

1 بنور عقل نخستین و ذات موجد دانش به باب حکمت و محراب علم و مسجد دانش

2 که چون مؤید عدل است دانش از در حکمت خدای جل جلاله بود مؤید دانش

3 امیر نویان والاپرنس ارفع دولت که هم مؤسس عدل است و هم معهد دانش

4 بقول حجت ظاهر بذات طیب و طاهر بعزم غالب و قاهر برأی مرشد دانش

1 داد فرخ فر پسر را شاه تاج بخش آبگون تیغی ز گوهر با فروغ و با درخش

2 نو عروسی تن ز خارا کرده رخت از پرنیان چادر از زرسره گلگونه از لعل بدخش

3 دولتش کابین هنر مشاطه ملکت خوابگاه دانش آیینه کرم زیور شجاعت حظ و بخش

4 قطره ای از موج او صد رود جیحون کرده غرق شعله ای از برق او صد کوه قارون کرده پخش

1 دارم سری از خیال در پیش وز درد فتاده ام به تشویش

2 کان دلبر شوخ چشم عیار رانده است مرا ز حضرت خویش

3 در خانه خود صلا زد آنگاه کفش ادبم نهاد در پیش

4 افکند ز طمراق و نازم خندید مرا بسلبت و ریش

1 ای یاد تو مرهم دل ریش افتاده ای از چه رو به تشویش

2 چون قول ببندگیت دادم پیمان شکنی نباشدم کیش

3 هر لحظه ارادتم فزون است هر دم اخلاص بیش از پیش

4 جان در قدمت نثار سازم آشفته مدار خاطر خویش

1 نه طاقتی که بماند دل من از طلبش نه جرئتی که شود تن روانه در عقبش

2 شبی به بستر من خفته بود و جان مرا نبود جرئت یکبوسه از دو لعل لبش

3 چرا روی ز پی او دلا بدین جرئت مگر تو غافلی از صلح و قهر بی سببش

4 نمود دعوی جرئت بعاشقی فرهاد که عشق کوفت سرش را بسنگ و گردابش

1 سه شنبه خواند مرا آن صنم بخانه خویش که مرهمی نهد از راه مهر بر دل ریش

2 سه شنبه گشت دوشنبه دوشنبه آدینه کنون بینم آدینه را چه آید پیش

3 از آن زمان که هلال دو هفته یعنی بدر نهفته چهره ز من از دو هفته باشد بیش

4 درین دو هفته بود گل به پیش چشمم خار درین دو هفته بود نوش در مذاقم نیش

1 فدای بدرو رخ ماه و زلف پر شکنش حلاوت لب شیرین ملاحت سخنش

2 سخن چو از لب لعلش برون شود گوئی بقند و مشک و می آمیخته است در دهنش

3 قلم چو آهوی چین است و نامه دشت ختن عبیر و غالیه بارد ز نافه ختنش

4 چه آیت است ندانم که سجده کرد بر او بهار و باغ و ریاحین و سنبل و سمنش

آثار ادیب الممالک فراهانی

15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی