چو مجلس وکلا از ادیب الممالک فراهانی غزل 48
1. چو مجلس وکلا را ملک مؤسس شد
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
...
1. چو مجلس وکلا را ملک مؤسس شد
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
...
1. مژده ای دل که ز ره قافله داد آمد
نایب السلطنه با داد خداداد آمد
...
1. جواب نامه ام از نزد دوست دیر آمد
دلم ز دیری آن از حیات سیر آمد
...
1. تا خاتم فیروزه مرا یار فرستاد
فیروزیم از خاتمه کار فرستاد
...
1. هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر
ز عام هجرت فخر انام و خیر و بشر
...
1. چمن از سبزه شد کان نشابور
درخت از گل چو شادروان شاپور
...
1. بار خدایا توئی که باطن اسرار
دانی در روز روشن و به شب تار
...
1. ای مفخر دودمان تیمور
ای سوره فضل و آیت نور
...
1. کارهای مملکت از قاف تا قاف ای وزیر
جملگی اصلاح شد جز کار اوقاف ای وزیر
...
1. ولیلة طال سهادی بها
فزارنی ابلیس عندالرقاد
...
1. ای عقل دوربین تو در اولین ظهور
بر کرسی ثبوت حقایق فکنده نور
...
1. بسفر رفت نگار من و من شیفته وار
در صف باغ شدم با دلی از غصه فکار
...