15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 داد فرخ فر پسر را شاه تاج بخش آبگون تیغی ز گوهر با فروغ و با درخش

2 نو عروسی تن ز خارا کرده رخت از پرنیان چادر از زرسره گلگونه از لعل بدخش

3 دولتش کابین هنر مشاطه ملکت خوابگاه دانش آیینه کرم زیور شجاعت حظ و بخش

4 قطره ای از موج او صد رود جیحون کرده غرق شعله ای از برق او صد کوه قارون کرده پخش

1 چو توفیق و تایید حی قدیم بحاجی علی النقی شد ندیم

2 یکی کعبه آراست در قم که گشت پناهیده در ظل رکنش حطیم

3 بمحرابش افتد سلیمان بخاک بخاکش کشد موزه از پا گلیم

4 چو رخت سفر بست ازین خاکدان بفردوس جاوید و باغ نعیم

1 در بند اسیری ندهم هرگز تن ور تفته شوم بکوره همچون آهن

2 آزادی خویش ار همی جویم من یا تاج و نگین یا گور و کفن

1 ملک درویشی نه پنداری که بی لشکر گرفتم این ولایت من بآه خشک و چشم تر گرفتم

2 من بحول و قوه خود می نکردم این عفیفی بل بعون حق عنان نفس شهوتگر گرفتم

3 بود در سر نخوتم هر چند کوشیدم بنیرو نخوتم زایل نشد تا آنکه ترک سر گرفتم

4 بود جانم کودکی حرصش پدر مامش طمع من هم بجهدش زان پدر وز چنگ این مادر گرفتم

1 آوخ ای یاران که طومار معارف پاره شد جبرئیل ما اسیر جادوی پتیاره شد

2 مجدالاسلام ادب را آسمان در بند کرد آتشینش طوق گردن آهنینش یاره شد

3 عقل مطلق زیر دست جهل نامحدود گشت نفس ملهم دستگیر لشکر اماره شد

4 آنکه سلمان وار خواندی بر مسلمانان حدیث همچو بوذر از مقام خویشتن آواره شد

1 ای فتنه کفر و خصم ایمان غارتگر کافر و مسلمان

2 دیدار تو آفت خرد شد چو بسمله در فرار شیطان

3 یا زهر هلاکی از دو بادام جانداروی مرگی از دو مرجان

4 حصنی است بگرد جان ز عشقت ستوارتر از دز اسدخان

1 دور باد از من و یارانم خونریز نبرد که تنم از آن به شکنج است و دلم پر غم و درد

2 خاک را سرخ ز خون پسرانم کردند دخترانم را رخساره ز دهشت شده زرد

3 این چه نغمه است کز او ناله کند پیر و جوان وین چه بانگ است که از وی بخروشد زن و مرد

4 توپهاشان همه خاراشکن و قلعه شکاف اسبهاشان همه دریا سپر و کوه نورد

1 گیتی شده از شکوفه چون مینو از لاله لعل و از گل خوشبو

2 این سال چهارم است کامد باز گل در صف باغ و آب اندر جو

3 امسال شکوفه را بیارآید باد سحر از نسیم عنبر بو

4 امسال زند شکوفه از خوبی بر زهره و ماه و مشتری پهلو

1 ای عقل دوربین تو در اولین ظهور بر کرسی ثبوت حقایق فکنده نور

2 تاریکخانه زمی از عکس چهره ات روشن چنانکه صبح بهشت از جمال حور

3 ایجاد بر سه پایه گذارد پی وجود حسن بدیع و عشق زکی عقل بیقصور

4 این هر سه پایه را بتو ظاهر کند مثال تو مظهری و غیر ترا از تو شد ظهور

1 آمد ز سفر موکب والای ولیعهد تابید چو مه طلعت زیبای ولیعهد

2 شد صدرنشین شمس به بیت الشرف اندر تا بوسه زند خاک کف پای ولیعهد

3 تابید مه از اوج فلک تا همه بینند گردون سپر افکنده به هیجای ولیعهد

4 افتاد چو بر بام فلک سایه چترش خورشید برآمد به تماشای ولیعهد

آثار ادیب الممالک فراهانی

15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی