15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 آوخ ای یاران که طومار معارف پاره شد جبرئیل ما اسیر جادوی پتیاره شد

2 مجدالاسلام ادب را آسمان در بند کرد آتشینش طوق گردن آهنینش یاره شد

3 عقل مطلق زیر دست جهل نامحدود گشت نفس ملهم دستگیر لشکر اماره شد

4 آنکه سلمان وار خواندی بر مسلمانان حدیث همچو بوذر از مقام خویشتن آواره شد

1 خواجه سعدالملک بر فحش اشتهایی تام دارد زآنکه بیمار است و طبعا میل بر دشنام دارد

2 نی حقیقت نی صفت دارد نه غیرت نه تعصب نه حمیت نه شرف نه آبرو نه نام دارد

3 گه پی شهباز گیرد در هوا پرواز گیرد نکته بی‌آغاز گیرد وعده بی‌انجام دارد

4 می‌کشد دایم در ایوان از کف خضر آب حیوان نی فغان از ماه و کیوان نز غم ایام دارد

1 آن شنیدستم که از هومر حریفی ز اهل درد چامه ای آکنده از دشنام خود درخواست کرد

2 گفت چون درخورد مدحت نیستم دشنام ده زانکه دشنامت مرا مدح است و خارت، به ز ورد

3 پاسخش گفتا که گر گرد از ستم خیزد بچرخ به که از نام تو بنشیند مرا برنامه گرد

4 گفت خواهم گفت اگر سرپیچی از گفتار من پیش دانایان که هومر در سخن خام است و سرد

1 مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد موکب شاه جوانبخت ز ره بازآمد

2 خسروان جمله نهادند کله بر در شاه وین ملک با سپه و چتر و کله بازآمد

3 ای گنهکاران خیزید و شتابید که شه پی بخشایش هرگونه گنه بازآمد

4 در رکاب ملک آن داور فرخنده که هست حامی کشور سالار سپه بازآمد

1 وزرا پاسبان پادشهند وزرا خسروان بی کلهند

2 وزرا در سپهر دولت و ملک تیر و کیوان و آفتاب و مهند

3 صدر دیوان ستون ایوانند شمع خرگاه و زیب بارگهند

4 بر سلیمان چو آصفند مشیر بر سکندر چو خضر پیر رهند

1 هر زمان غره شوال ز در بازآید فال نیکی است که از دور قمر بازآید

2 عید باز آمد و ماه رمضان رفت ولیک آمده باز رود رفته ز در بازآید

3 عادت روزه بر این است که چون شد به سفر بعد یک سال هلالی ز سفر بازآید

4 سببی ساز خدایا که دگرباره ز در آن مبارک شب و فرخنده سحر بازآید

1 بپای آل علی هر که روی زاری سود ز دستبرد حوادث در این جهان آسود

2 بگیر دامن احفاد مرتضی کاین قوم ز آفریده فرازند و از خدای فرود

3 سرشته در کف ایشان بقدرت ازلی خمیر هستی و گل مهره سپهر کبود

4 بباز در رهشان جان و عمر باقی گیر که این معامله یک بر هزار بخشد سود

1 آمد ز سفر موکب والای ولیعهد تابید چو مه طلعت زیبای ولیعهد

2 شد صدرنشین شمس به بیت الشرف اندر تا بوسه زند خاک کف پای ولیعهد

3 تابید مه از اوج فلک تا همه بینند گردون سپر افکنده به هیجای ولیعهد

4 افتاد چو بر بام فلک سایه چترش خورشید برآمد به تماشای ولیعهد

1 امجدی در رشوه خوردن اهل جد شد همزه اش را در دلش کردم مجد شد

2 باد رحمت دائما بر اعتقادش زانکه او قلبا برحمت معتقد شد

3 اشتها موجود و استعداد فاقد پارتی بازی درآمد مستعد شد

4 معتمد بداعتماد خلق بر وی خورد مال جملگی را معتمد شد

1 به زیر سایه شاهی که مهر از پرتوش زاید ولی حق که بر خورشید رخت از نور بخشاید

2 امیرالملک فرخ فر حبیب الله خان خواهد به جشن عیش خود فرق از فرح بر فرقدان ساید

3 تمنا دارم از آن شمس طالع کز ره شفقت ز نور چهر روشن بزم یاران را بیاراید

4 سوی دروازه دولاب و کوچه مسجد سنگی در قایمقامی باغ را با شوق بگشاید

آثار ادیب الممالک فراهانی

15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی