14 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 لسان را سحر در طی لسانست مه و خورشیدش اندر طیلسانست

2 عروس فضلش اندر حجله طبع چو در فردوس خیرات حسانست

3 لسانا ای که کلک در فشانم بمدحت جاودان رطب اللسانست

4 توئی آنکس که تیغ خامه ات را دل سنگ پریرویان فسانست

1 ابوالفتح اسکندری گفته است کلامی بلفظ دری گفته است

2 مپندار کز گفته آدمی است که این داستان را پری گفته است

3 ابوالفتح اسکندری این کلام به نطق و بیان حری گفته است

4 چنین شعر موزون و سحر حلال به اعجاز پیغمبری گفته است

1 غلام همت آنم که خاک عشق سرشت مرید فکرت آنم که راه انس نبشت

2 خوشا دیار محبت که اندر آن وادی طراز کعبه شود فرش عاکفان کنشت

3 مکن ملامت و آزار بندگان خدای که باغبان نه برای تو این درخت بکشت

4 تو جامه پوش و بدرزی مدار بحث و مپرس که بافت دیبه آن یا که تار و پودش رشت

1 مطرب ساوجبلاغ زاغ و کلاغ است بربط و طنبور آن صدای الاغست

2 شوره گز و تنگز و سپند و شتر خار سرو و گل و یاسمین و لاله باغست

3 در بر صحرا ز برف دیبه اکسون در شب یلدا ز چشم گرگ چراغست

4 هرکه به ساوجبلاغ کرد اقامت چون نگری مبتلا بخبط دماغست

1 تقدیم دوست کردم قرقاول محبت کز وی شنید مغزم بوی گل محبت

2 ای خرم آنزمانی کاندر حضور آن شه جوشد صراحی دل از غلغل محبت

3 پای نشاط کوبم اندر بساط رفعت دست امید یازم در کاکل محبت

4 دهقان خمیر ما را از گندمی سرشته است کاندر بهشت روئید از سنبل محبت

1 همی بنازد ملک و هی ببالد بخت بزیر سایه دارای تاج و داور تخت

2 ملک مظفر دین شهریار ملک آرای که تخم داد پراکنده و جان کین پرهخت

3 هم از اتابک اعظم که دست فکرت وی بهر دقیقه گشاید هزار عقده سخت

4 مهام مملکت آراسته بزور خرد درخت دولت پیراسته به نیروی بخت

1 در دلم جز هوای اقدس نیست و اندران باغ جای هر خس نیست

2 غیر را ره در این سرا نبود خانه از او است از دگر کس نیست

3 قله قاف جای سیمرغ است آشیان کلاغ و کرکس نیست

4 غیر قدش که شد معدل حسن اختری در سپهر اطلس نیست

1 چو پنچ و بیست ز سال هزار و سیصد رفت از آنزمان که به یثرب ز مکه احمد رفت

2 سر آمد حکما محسن بن بوالقاسم به میهمانی حق سوی خوان سرمد رفت

3 به سوق روضه رضوان روان پر نورش بباغ خلد در آن عالم مخلد رفت

4 ز بیت رفعت و تمجید صدر و ضرب شکست ز جمع حکمت و توحید اسم مفرد رفت

1 چکیده لعل معروق به صفحه سمنت و یا ز رشحه می سرخ گشته پیرهنت

2 بطرف دامنت آلوده خون مگر صنما خدا نکرده گریبان گرفته خون منت

3 شنیده ام که گلستان شده است لاله ستان ز بسکه دست قدر لاله کاشت در چمنت

4 عقیق سوده است از سیم ساده ریخت و یا عصاره گل سوری چکد ز نسترنت

1 از آندمی که پدیدار گشت هوش نخست پی نماز کمر بست پیش یزدان چست

2 چو سرور است شد و چون بنفشه سر در پیش چو غنچه دوخت لب از گفتگوی و چون گل رست

3 سپس بگفته یزدان شد از سپهر بخاک نشست در سر دانا و مغز او را شست

4 ز کردگار رسیدش بگوش جان فر تاب که پیشوای جهانی و گفته گفته تست

ادیب الممالک فراهانی

14 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی