غلام همت آنم از ادیب الممالک فراهانی غزل 13
1. غلام همت آنم که خاک عشق سرشت
مرید فکرت آنم که راه انس نبشت
...
1. غلام همت آنم که خاک عشق سرشت
مرید فکرت آنم که راه انس نبشت
...
1. مطرب ساوجبلاغ زاغ و کلاغ است
بربط و طنبور آن صدای الاغست
...
1. تقدیم دوست کردم قرقاول محبت
کز وی شنید مغزم بوی گل محبت
...
1. همی بنازد ملک و هی ببالد بخت
بزیر سایه دارای تاج و داور تخت
...
1. در دلم جز هوای اقدس نیست
و اندران باغ جای هر خس نیست
...
1. چو پنچ و بیست ز سال هزار و سیصد رفت
از آنزمان که به یثرب ز مکه احمد رفت
...
1. چکیده لعل معروق به صفحه سمنت
و یا ز رشحه می سرخ گشته پیرهنت
...
1. از آندمی که پدیدار گشت هوش نخست
پی نماز کمر بست پیش یزدان چست
...
1. ای بر فلک افراشته خرگاه ولایت
وی صاحب تاج و کمر و گاه ولایت
...
1. این گهر از یم رخشنده که کان شرف است
ژرف بحریست که ماهش در و چرخش صدفست
...
1. جهان مانا همه سمراد باشد
تهی از پایه و بنیاد باشد
...