1 ای طلعت تو دیده جان را به جای نور وی در صمیم دلها مهر تو جای گیر
2 دیدار تو چو غره اقبال جان فزای گفتار تو چو وعده معشوق دلپذیر
3 لطف علاج توست که در موسم بهار هر سال نوجوان شود از سر جهان پیر
4 شاهیست همت تو که ننگ آمدش اگر زیر چهار بالش ارکان نهد سریر
1 مربی فضلای زمانه شمس الدین تویی که قفل امل را سخای توست کلید
2 از آن سپس که میان من و تو عهد دراز زمانه حبل متین مواصلت ببرید
3 تو را به مرو درون برد و خرمت بنشاند مرا به سوی نشابور سر نگون بکشید
4 چو تو به اسم رسالت بیامدی ناگاه دلم ز شوق ملاقات تو ز بر بپرید
1 ای مثال تو را زمین و زمان کرده از راه امتثال مثول
2 دولتت را فتور ناممکن حشمتت را زوال نامعقول
3 گشته پیش تو رام و آهسته فلک تند و روزگار عجول
4 بر رخ آفتاب دولت تو آسمان نانهاده داغ افول
1 تاج بخش جهان سکندر وقت ای سزاوار افسر و دیهیم
2 از گلستان افسرت هر دم به مشام فلک رسیده نسیم
3 تیرت اندر دل پر آتش خصم رفته گستاخ همچو ابراهیم
4 آسمان در محیط همت تو نقطه ای در میان حلقه جیم
1 شاها به قدر همت و رای رفیع خویش از سقف چرخ و ساحت عرش آستانه ساز
2 وین عندلیب را ز پی مدح گستری بر شاخسار سایه خویش آشیانه ساز
3 ساز و نوای جاه تو را این نوای من در خور بود که خوش نبود بی ترانه ساز
4 گفتم قصیده ای که ز نظمش حسد برد اوهام نکته پرور و طبع فسانه ساز
1 ندانستم که هرگز تا بدین جای به هر کاری مطوق مردکی تو
2 غلط بودم به کار تو درون در خبر داری که احمق مردکی تو
1 ایا شهی که گشاده ست چرخ پیروزه در آستان تو درهای فتح و پیروزی
2 دلی که آتش قهرت بسوخت تا به ابد نیایدش پس از آن از زمانه دلسوزی
3 به موضعی که طریق صواب گم گردد اشارت تو کند عقل را قلاووزی
4 دهد معلم رایت چو کودکان هر روز به دست چرخ کهن تخته نوآموزی
1 خسروا!ابر رحمت تو کجاست تا ز فیضش به فتح باب رسم
2 سایه ای بر سرم فکن به کرم تا ز رفعت بر آفتاب رسم
3 چون من از فاریاب مسکن خویش سوی این مرتفع جناب رسم
4 چشم دارم که با بضاعت فضل از سخای تو در نصاب رسم
1 ای گسسته قلاده پروین زهره از بهر عقد بازوی تو
2 به نعیم وجود پر کرده هفت کشور شکم به پهلوی تو
3 نیست در نه خزانه افلاک کسوتی کان رسد به زانوی تو
4 دی مگر اندکی تغیر داشت رای صافی و روی نیکوی تو
1 ای حکم تو چون قضاءمبرم آسوده ز اعتراض و تبدیل
2 از طارم سقف همت تو آویخته نه فلک چو قندیل
3 تا حشر بکرده آل عباس در آیت خسرویت تأویل
4 تاریک شده جهان روشن در چشم عدوت میل در میل