11 اثر از قطعات ظهیر فاریابی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات ظهیر فاریابی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ظهیر فاریابی / قطعات ظهیر فاریابی

قطعات ظهیر فاریابی

1 مربی فضلای زمانه شمس الدین تویی که قفل امل را سخای توست کلید

2 از آن سپس که میان من و تو عهد دراز زمانه حبل متین مواصلت ببرید

3 تو را به مرو درون برد و خرمت بنشاند مرا به سوی نشابور سر نگون بکشید

4 چو تو به اسم رسالت بیامدی ناگاه دلم ز شوق ملاقات تو ز بر بپرید

1 ای به شش ضرب از جهان در نرد جباری فِره تا ابد دوات روان بادا و حکمت بر نفاذ

2 گر چه اقبال تو از راه محابا دور چند یافت با خصمت لباساتی بسی نرد گشاد

3 زخم تیغ بندگانت بس موافق بود و نیز کعبتینهایی که پیکرش آن چنان یاری بداد

4 لاجرم چون کعبتینش باز مالیدی به وقت داو افزون کرده اندر ششدر خذلان فتاد

1 عمادالدین تو آن تقدیر حکمی که با قدرت فلک را نیست مقدار

2 کشیده خط تو در دفع فتنه به گرد خطه اسلام دیوار

3 فکنده هیبتت چون دور دایم دوار اندر سر گردون دوار

4 عروس ملک را بربسته زیور به دست درفشان و لفظ دُربار

1 ای بر سر ساکنان گردون گسترده همای دولتت پر

2 در پای جنیبت تو افتاد از حمله هیبت تو صرصر

3 آمد به حمایت حسامت از دست[ مواهب] تو گوهر

4 ترس از تو و بازگشت با تو پس چیست سپهر و کیست اختر؟

1 سر دفتر اکابر دنیا بهاء دین از دولت تو تا به ابد انقلاب دور

2 عالم بر آفتاب بقای تو روشن است بادا غبار حادثه زان آفتاب دور

3 گر حال من بپرسی و در خاطر آوری تا در چه محنتم نبود از صواب دور

4 در آرزوی خدمت خاک جناب تو مانم به تشنه ای که بماند ز آب دور

1 ای دیده روزگار ز دیوان جود تو هر روزه وجه راتب روزی وحش و طیر

2 نا رفته بر زبان تو قولی برون ز حق ناآمده ز دست تو فعلی برون ز خیر

3 دی اسبکی که حامل اوراد خادمست گفت ای تو در تعهد من همچو من به سیر

4 گر تو ز حرص محمدت خواجه بی غذا بنشستی این طمع نتوان داشتن ز غیر

1 سر اکابر دولت صفی دولت و دین تویی که نیست تو را در جهان عدیل و نظیر

2 به هر مهم که ضمیر تو خلوتی سازد درون پرده بگنجد مدبر تقدیر

3 به هر مقام که قدرت به صدر بنشیند ز آستانه نیابد گذر سپهر اثیر

4 به جمع روز و شب ار بر زمانه حکم کنی روا ندارد بر امتثال آن تاخیر

1 ای طلعت تو دیده جان را به جای نور وی در صمیم دلها مهر تو جای گیر

2 دیدار تو چو غره اقبال جان فزای گفتار تو چو وعده معشوق دلپذیر

3 لطف علاج توست که در موسم بهار هر سال نوجوان شود از سر جهان پیر

4 شاهیست همت تو که ننگ آمدش اگر زیر چهار بالش ارکان نهد سریر

1 ای خسروی که از تف تیغ تو در نبرد جان عدو فتد چو دل شمع در گداز

2 هرجا که می روی ظفر اندر رکاب توست در هیچ منزل از تو نخواهد فتاد باز

3 دیگر شکی نماند جهان را درین که هست شاهی تو را حقیقت و خصم تو را مجاز

4 در ملک وارث پدر و عم تویی از آنک هست از تو جان عم و پدر در نعیم و ناز

1 ایا شهی که فلک را مهار در بینی کشد وفاق تو همچون شتر نشیب و فراز

2 خرد به رقص در آید ز شوق خدمت تو چو اشتران عرب بر حُدای اهل حجاز

3 عدوت گرچه همه گردن است همچو شتر زمانه بشکندش گرد ران به سنگ نیاز

4 غرور و غفلت خصمت چو مستی اشتر بود ز رنج و مشقت نه از تنعم و ناز

آثار ظهیر فاریابی

11 اثر از قطعات ظهیر فاریابی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات ظهیر فاریابی شعر مورد نظر پیدا کنید.