11 اثر از قطعات ظهیر فاریابی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات ظهیر فاریابی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ظهیر فاریابی / قطعات ظهیر فاریابی

قطعات ظهیر فاریابی

1 پناه ملت اسلام و قطب آل رسول تویی که قدر تو بر آسمان زبون گردد

2 چو از کمان نظر تیر نطق بگشایی دل فحول جهان از نهیب خون گردد

3 اگر کنم به مَثَل در حکاتت تقصیر برین طریق مرا عقل رهنمون گردد

4 کسی که وجه سباحت تمام نشناسد به گرد ساحل بحر محیط چون گردد؟

1 ای فلک سر بدان درآورده که تو گویی که خاک پای من است

2 زینت آسمان و زیور ماه عکس جام جهان نمای من است

3 سایبان سپهر نُه پوشش آستان در سرای من است

4 حجتی کان زبان فتنه ببست سر تیغ جهانگشای من است

1 خدایگان همه خسروان روی زمین تویی که طبع لطیفت سراچه قدم است

2 در اهتمام تو آسوده اند جمله جهان از ان جناب رفیع تو قبله کرم است

3 قضا به نام تو پرداخت دفتر اقبال صدای نویت ملکت صریر آن قلم است

4 کمینه بنده درگاه اگر چه رنجور است خدایگان جهان خسرو مسیح دم است

1 ای فلک قدری که هر شب رای رو شنت دیدبانان افق را دیده ها حیران کند

2 آفرینش چون قلم سر بر خط فرمان نهد چون دبیر خاص نامت بر سر فرمان کند

3 جاهت ار گیرد حضیض ماه را در اهتمام از کمال رفعتش چون ذروه کیوان کند

4 زخمهای چرخ را انعام تو مرهم نهد دردهای ظلم را انصاف تو درمان کند

1 ای قضا صولتی که در عالم آنچه حکمت کند قدر نکند

2 و آنچه با خلق می کند سعیت با چمن شبنم مطر نکند

3 شرف ذاتیت چنان آمد کاندرو سلطنت اثر نکند

4 هر که خاطر گماشت بر کینت جز به جان بی گمان خطر نکند

1 خورشید صدور عصر،صدرالدین بی لطف تو جان عدوی تن باشد

2 واندر حرم حمایت حفظت دوران سپهر مؤتمن باشد

3 ذات تو و چار صفّه ارکان عیسی و سرای اَهرمن باشد

4 جود تو و الماس محتاجان یعقوب و نسیم پیرهن باشد

1 خدایگانا جایی رسیدی از رفعت که چرخ پایه قدر تو درنمی‌یابد

2 ز آفتاب عجب مانده‌ام که می‌تابد مگر ز نور ضمیرت خبر نمی‌یابد؟

3 به درگاه تو مقیم است فتح از آنکه به حق چو درگه تو مقام دگر نمی‌یابد

4 تویی که نصرت دینی و بر مخلاف دین به جز ز تیغ تو دولت ظفر نمی‌یابد

1 ای شبت پر قدرتر از روز عید روز عیدت فرخ و فرخنده باد

2 وی زمین درگهت چون آسمان آسمانت زیر پی افکنده باد

3 سرورا شاها خداوندا لبت سال و ماه و روز و شب پر خنده باد

4 فر یزدان گشته ای ای شهریار فر یزدان بر سرت پاینده باد

1 ای تو را در وجوه شمع و شکر نقد هر کیسه کاسمان بر دوخت

2 چشم گردون ندید روی وجود تا قضا شمع دولتت بفروخت

3 هین که پروانه های وعده تو جمله در شمع انتظار بسوخت

1 فرمانده اکابر دنیا بهاءدین دوران جاه و عمر تو را انقراض نیست

2 تا آفتاب دولت تو ارتفاع یافت کار مخالفان تو جز انخفاض نیست

3 از بس که چرخ مدح تو در دیده ها نبشت بر دیده ها بجز ز سواد و بیاض نیست

4 در حل و عقد حبل متین است حکم تو زان همچو رشته قدرش انتقاض نیست

آثار ظهیر فاریابی

11 اثر از قطعات ظهیر فاریابی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات ظهیر فاریابی شعر مورد نظر پیدا کنید.