1 فکر نوئی از برای ما باید کرد وین شیوه کهنه را رها باید کرد
2 با زور مجازات و فشار قانون ما را به وظیفه آشنا باید کرد
1 هر کس می بی حقیقتی نوش کند هر قول که می دهد فراموش کند
2 یک رشته حقیقت آشکارا گفتم گر دولت ما به حرف حق گوش کند
1 ای خصم تو را مجال کین توزی نیست در کشور ما امید فیروزی نیست
2 با ما ز در صلح و صفا بیرون آی کامروز جهان، جهان دیروزی نیست
1 از رأی خران دلم دمی بیغم نیست وز رأی فروش جان من خرم نیست
2 بل این وکلای مجلس پنجم در وزن از مجلس تاریخی چارم کم نیست
1 آن میر که جا در اطلس و قاقم کرد در جامعه خوش نامی خود را گم کرد
2 دانی که بود به چشم مردم محبوب هرکس که نگاهداری از مردم کرد
1 آنان که لوای فقر افراختهاند یکباره سوی ملک فنا تاختهاند
2 بیچاره و چارهساز خلقند تمام آنان که به دلسوختگی ساختهاند
1 ما طالب آنکه کار مطلوب کند خود را بر خوب و زشت محبوب کند
2 ما دوست نداریم نمائیم انکار گر دشمن ما هم عمل خوب کند
1 آن خودسر مرتجع که دلها خون کرد پامال هوای نفس خود قانون کرد!
2 دیدی که چه سان دست طبیعت او را از دایره با مشت و لگد بیرون کرد؟
1 امسال بهار جشن می خواران است اطراف چمن نشیمن یاران است
2 از دولت ابر و باد و باران بهار گلزار شکوفه ریز و گل باران است
1 آنان که پریر قلب ما را خستند دیروز قرار با اجانب بستند
2 دوشینه یگانه عضو دولت بودند امروز نماینده ملت هستند