1 آن روز که در ارض و سما هیچ نبود جز طاعت حق مرام ما هیچ نبود
2 ما راهرو طریق عرفان بودیم آن روز که نام رهنما هیچ نبود
1 دردا که جهان به ما دل شاد نداد جز درس غم و محن به ما یاد نداد
2 ای داد که آسمان ز بیدادگری با اینهمه داد ما به ما داد نداد
1 هر کس که بعهد دوستی پایه نداشت در دست برای سود سرمایه نداشت
2 از دایره کم نه ای بیک نقطه بگرد پیراهن دوستی که پیرایه نداشت
1 آن کس که مقام مستشاری دارد در مالیه اختصاص کاری دارد
2 راپورت ورا اگر بدقت خوانی بیش از همه چیز امیدواری دارد
1 ای آنکه ترا به دل نه شک است و نه ریب آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب
2 خوش باش که گر خبر به طوفان ندهند هر روز بگیرد خبر از مخبر غیب
1 افسوس که دسترنج ما را بردند با بطر، چهار و پنج ما را بردند
2 ما و تو برنجیم و حریفان زرنگ بیزحمت و رنج، گنج ما را بودند
1 در کشور ما که مهد اندوه و غم است در آن دل و جان شاد بسیار کم است
2 از همقدمان خود عقب خواهد ماند هر کس که درین زمانه ثابت قدم است
1 این فقر و فنا برای ما مایل کیست وز خواری ما بهر غنی حاصل چیست
2 گر عقده آز اغنیا آسان شد دانی که علاج فقرا مشکل نیست
1 در موقع سخت می نباید شد سست کز عزم، شکسته را توان کرد درست
2 خورشید موفقیت رخشان را در سایه اتفاق می باید جست
1 چشم تو خدنگ سینه دوزی دارد خشم تو پلنگ کینه توزی دارد
2 هر چند بود دل تو چون آهن سخت پرهیز از آن ناله که سوزی دارد