1 اول بخطا پیشه مماشات کنید قانع چو نشد خطایش اثبات کنید
2 اثبات چو شد خطا بحکم قانون بر کیفر آن خطا مجازات کنید
1 دشمن پی دشمنی کمر میبندد بیگانه ره نفع و ضرر میبندد
2 گر دعوی دوستی کند دولت روس کی دوست به روی دوست در میبندد
1 آئینه حق نما دل خسته ماست برهان حقیقت دهن بسته ماست
2 آنکس که درست حق و باطل بنوشت نوک قلم و خامه بشکسته ماست
1 ای جعبه رأی را چه دین و کیش است کز آن دل خوب و زشت در تشویش است
2 گر دیده چه دنیای دنی این صندوق هر یک نفری در آن دو روزی پیش است
1 گر دور زمانه این چنین خواهد بود نااهل به اهل جانشین خواهد بود
2 بحران اگر امتداد یابد چندی حال تو و من بدتر ازین خواهد بود
1 چون ابر بهار چشم خون بار من است چون غنچه نشکفته دل زار من است
2 فریاد و فغان و ناله هر شب تا صبح چون مرغ اسیر در قفس کار من است
1 تا پایه معرفت نهادیم ز دست یک سر به ره جهل فتادیم ز دست
2 چون کودک خرد بهر جوز و خرما در و گهر ابلهانه دادیم ز دست
1 ای سست عقیده، سخت شادی دیگر خرسند ز رأی اعتمادی دیگر
2 خواهی چو برادرت مهیا سازی از بهر وطن قراردادی دیگر
1 ای کاش که راز دل مبرهن میشد مقصود و مرام ما معین میشد
2 هرگونه سیاستی که دارد دولت تا حد لزوم صاف و روشن میشد
1 خیزید و چو شیر شرزه اقدام کنید خفتان پلنگ زیب اندام کنید
2 هرجا نگرید گرگ خونخواری را با حربه انتقام اعدام کنید