1 دنیا که مقر حکمفرمائی توست سعی و عملش اصل خودآرائی تست
2 در پیش مدیر این تجارتخانه سهم تو بقدر فهم و دانائی تست
1 گفتی دل خون کرده عوض خواهد شد از دیده سر آورده عوض خواهد شد
2 با رنگ سیاستی که من می بینم یکبار دگر پرده عوض خواهد شد
1 روزی به نبرد صف شکستن باید بر خصم ره فرار بستن باید
2 روز دگری بقصد یک حمله سخت از موقع خود عقب نشستن باید
1 یک دم دل ما غمزدگان شاد نشد ویرانه ما از ستم آباد نشد
2 دادند بسی به راه آزادی جان اما چه نتیجه، ملت آزاد نشد
1 آنانکه ترا به خویش ترغیب کنند ترغیب اثر چو کرد ترعیب کنند
2 اول قدم اختناق آزادی را در جلسه به اتفاق تصویب کنند
1 چون موجد آزادی ما قانون است ما محو نمی شویم تا قانون است
2 محکوم زوال کی شود آن ملت در مملکتی که حکم با قانون است
1 ای توده بی صدا خموشی نکنید بر پرد دریده پرده پوشی نکنید
2 از مرتجعین پول بگیرید ولیک در موقع رأی خودفروشی نکنید
1 طوفان که طرفدار صفا خواهد بود معدوم کن جور و جفا خواهد بود
2 گر جنگ کند برای حیثیت خویش نسبت بعقیده باوفا خواهد بود
1 هر کس که چو گل در این چمن یکرنگ است با خار به پیش باغبان هم سنگ است
2 دل تنگی غنچه در چمن تنها نیست بر هر که نظر کنی چو من دلتنگ است
1 آن قوم که با عاطفه و انسانند با قید اصول بنده احسانند
2 چون نیست اصول اقل و اکثر همگی در چشم اصول بین ما یکسانند