1 چون پرده خون دامن رنگین من است چون رشته کوه بار سنگین من است
2 آنکس که ز دست غم نمی گردد شاد با بی سروپائی دل غمگین من است
1 آن سان که ستاره در سما افزون است در روی زمین حادثه گوناگون است
2 القصه از این حوادث رنگارنگ بر هر که نظر بیفکنی دل خون است
1 چون موجد آزادی ما قانون است ما محو نمی شویم تا قانون است
2 محکوم زوال کی شود آن ملت در مملکتی که حکم با قانون است
1 این غنچه نوشکفته، خوش وا شده است واین غوره نارسیده حلوا شده است
2 آن را که برای نوکری آوردیم دیری نگذشته زود آقا شده است
1 صندوقچهای که جای آرا شده است هم روح گداز و هم دل آرا شده است
2 دیو و دد و دام و وحش و طیر است در آن این جعبه مگر جنگل مولا شده است
1 منصور که در عدلیه قادر شده است دیر آمده زود از مصادر شده است
2 هشتاد و یک ابلاغ خلاف قانون از جانب آن جسور صادر شده است
1 تا بخت من و تو خوابتر از همه است چشم تو و من پرآبتر از همه است
2 هرچند ادارات خرابند ولیک عدلیه ما خرابتر از همه است
1 در ملک جهان زوال مال همه است هنگام خوشی منال مال همه است
2 پامال غنی بود تهی دست چرا گر نعمت و جاه و مال، مال همه است
1 دنیا چو یکی خانه و جای همه است وین خانه غم سراسرای همه است
2 این است که عیش و نوش این خانه تمام از بهر یکی نیست برای همه است
1 تشکیل جهان ز روی بی انصافی است چون دستخوش تجمل اشرافی است
2 یک دسته خودخواه اگر بگذارند از بهر بشر ثروت دنیا کافی است