1 نادانی و جهل تا که ما را کیش است بدبختی ما همیشه بیش از پیش است
2 هر چند ادارات خرابند همه بی شبهه خرابی معارف بیش است
1 تحکیم اساس بر مؤسس فرض است این اصل بهر منعم و مفلس فرض است
2 بر فرض وکیل هم خطا پیشه بود بر جامعه احترام مجلس فرض است
1 در ملک وجود خودنمائی غلط است در بندگی اظهار خدائی غلط است
2 بیگانگی آموز که با مسلک راست با خلق زمانه آشنائی غلط است
1 هر کس که چو گل در این چمن یکرنگ است با خار به پیش باغبان هم سنگ است
2 دل تنگی غنچه در چمن تنها نیست بر هر که نظر کنی چو من دلتنگ است
1 هر کس که در این زمانه با فرهنگ است با طالع برگشته خود در جنگ است
2 دلتنگی غنچه در چمن تنها نیست بر هر که نظر کنی چو من دلتنگ است
1 دنیا که حیاتش همه جنگ و جدل است وصلش همگی فراغ و اصلش بدل است
2 امروز چو دیروز مکن تکیه به حرف کامروز جهان، جهان سعی و عمل است
1 مظلوم کشی طریقه محتشم است قانون شکنی پیشه اهل ستم است
2 هر سر که به احترام قانون خم شد در مسلک ارباب قلم محترم است
1 طوفان که ز راستی به عالم علم است ویرانه کن بنای جور و ستم است
2 محبوب از آن بود که حق یا باطل در مسلک خود همیشه ثابت قدم است
1 در کشور ما که مهد اندوه و غم است در آن دل و جان شاد بسیار کم است
2 از همقدمان خود عقب خواهد ماند هر کس که درین زمانه ثابت قدم است
1 آئینه حق نما دل خسته ماست برهان حقیقت دهن بسته ماست
2 آنکس که درست حق و باطل بنوشت نوک قلم و خامه بشکسته ماست