1 با آنکه ز فقر پاکبازیم همه پیش دگران دست درازیم همه
2 اشراف طمعکار اگر بگذارند با کثرت فقر بی نیازیم همه
1 یک چند گرفتار خطر گردیدم با گفتن حق گرد ضرر گردیدم
2 گوش شنوا نداشت کس، گشتم گنگ فریاد ز بسکه بود کر گردیدم
1 آن روز که ره بشادی و غم بستیم در بر رخ نامحرم و محرم بستیم
2 فریاد اثر نداشت گشتم خاموش فریادرسی نیافتم دم بستیم
1 آن روز که پابند جنون گردیدیم از دائره عقل برون گردیدیم
2 صید از دهن شیر گرفتیم اما در پنجه عشق تو زبون گردیدیم
1 در مرز عجم ذلت ایرانی بین در ملک عرب محو مسلمانی بین
2 دایم سر سروران اسلامی را پامال تجاوز بریتانی بین
1 یک عمر در این محیط گردیدم من وین بوالهوسان را همه سنجیدم من
2 فهمیدنم این بود که از این مردم در هیچ زمان هیچ نفهمیدم من
1 از آز بپرهیز و امیری می کن با گرسنگی سخن ز سیری می کن
2 در جامعه گر تو سرفرازی خواهی از پای فتاده دستگیری می کن
1 یک عمر چو جغد نوحه خوانی کردیم نفرین به اساس زندگانی کردیم
2 جان کندن تدریجی خود را آخر تبدیل به مرگ ناگهانی کردیم
1 تا چند کسل از غم بیهوده شویم تا کی به هوای نفس آلوده شویم
2 در زندگی آسوده نگشتیم چو ما مردیم که از دست غم آسوده شویم
1 ای آنکه ز جود تست دریا در رشک افلاک همی گرید و میریزد اشک
2 اولاد بنی آدم و با این همه جود شرمنده احسان توام یعنی کشک